اما در کمال تعجب، در طول تاریخ 25 ساله خود تا به امروز، این قانون برجسته هرگز موردبررسی دقیق دادگاه عالی قرار نگرفته است. طبق بخش ۲۳۰ قانون نجابت ارتباطات، «هیچ ارائه
دهنده یا کاربر یک سرویس رایانه
ای تعاملی نباید به عنوان ناشر یا گوینده اطلاعات ارائه
شده توسط ارائه
دهنده محتوای اطلاعاتی دیگر رفتار شود».
در اوایل این ماه، دادگاه با استماع پرونده شکایت گونزالس علیه گوگل
[1] موافقت کرد. این پرونده که هم با قوانین اینترنت و هم با تلاش
های ضد تروریسم در تماس است، سؤالات مهمی را در مورد دامنه مصونیتی که بخش 230 برای شرکت
های میزبان محتوای کاربران به
صورت آنلاین فراهم می
کند، مطرح می
نماید. رأی دادگاه احتمالاً تأثیر قابل
توجهی بر اکوسیستم اینترنت خواهد داشت.
موضوع پرونده شکایت خانواده نوهمی گونزالس
[2]، شهروندی آمریکایی، علیه گوگل است که در حمله تروریستی داعش در پاریس در سال 2015 کشته شد. شاکیان ادعا می
کنند که داعش ویدئوهایی را در یوتیوب منتشر کرده است که به دنبال تحریک خشونت و جذب حامیان بالقوه است و گوگل با توصیه این ویدئوها به کاربران در سراسر جهان از طریق الگوریتم
هایش به این قضیه کمک کرده است؛ بنابراین به داعش اجازه می
دهد تا افرادش را جذب کند و عملیات
هایی را فراتر از پایگاه خود در عراق و سوریه انجام دهد. دادگاه بخش نهم
[3] این ادعا را رد کرد و معتقد است که بخش 230 نظریه مسئولیت واسطه
ای
[4] را رد می
کند.
این پرونده یک سؤال اساسی را در مورد محدوده مقرره مصونیت بخش 230 مطرح می
کند. بر اساس این بخش، یک پلتفرم یا کاربران آن نباید به
عنوان سخنران یا ناشر اطلاعات ارائه
شده توسط ارائه
دهنده محتوای دیگر تلقی شوند. این بدان معناست که از افرادی که ویدیوهای داعش را منتشر می
کنند می
توان به دلیل محتوایشان شکایت کرد، اما نمی
توان از یوتیوب صرفاً به دلیل میزبانی این پیام شکایت کرد. شاکیان به دنبال این هستند که با تمرکز بر تصمیم یوتیوب برای توصیه محتوای داعش به کاربران خاص، این مصونیت را از بین ببرند. گوگل با ثبت رفتار آنلاین، نمایه
هایی از کاربران را ایجاد نموده و سپس از آن داده
ها برای توصیه محتوای خاص (از طریق یک فرآیند خودکار) به کاربرانی استفاده می
کند که نمایه
هایشان نشان می
دهد که علاقه
مند به دریافت آن پیام هستند. شاکیان ادعا می
کنند که این توصیه
های هدفمند خارج از محدوده مصونیت بخش 230 است. آن
ها از گوگل نه به دلیل ناشر محتوای مرتبط با داعش، بلکه به
عنوان مبلغ و مروج این گروه و استخدام افراد برای آن شکایت می
کنند.
درحالی
که استدلال شاکیان برخی درخواست
های اولیه را داراست، به نظر می
رسد که این پرونده باید شکست بخورد. این عمل را چه "انتشار" چه "توصیه" بنامیم، در نهایت این دعوا به دنبال آن است که گوگل را در قبال به اشتراک
گذاری محتوای یک کاربر با سایر کاربران مسئول بداند که این موضوع هسته اصلی بخش 230 است. شاکیان اذعان دارند که بخش 230 از پلتفرم
ها در مورد «عملکردهای ویرایشی سنتی»
[5] مانند نمایش یا حذف محتوا محافظت می
کند؛ اما برای استفاده از یک قیاس روزنامه
ای، انتشار بیش از شمول یا عدم شمول یک مقاله خاص است. کارکردهای ویرایشی شامل مسائلی چون تصمیم
گیری در مورد اینکه کدام محتوا در صفحه اول قرار گیرد، کدام محتوا در صفحه پشتی قرار گیرد و چه مقدار فضای به هر موضوع اختصاص داده شود و به عبارتی، نحوه ارائه محتوا به مصرف
کنندگان است.
شاکیان نمی
توانند به
راحتی توضیح دهند که
انتشار محتوا کجا به پایان می
رسد و کجا
توصیه محتوا شروع می
شود. انتخاب عدم مسدود کردن محتوا در واقع تصمیمی برای توصیه به کاربران است؛ و ازآنجایی
که "الگوریتم" فقط یک کلمه فانتزی برای "برنامه کامپیوتری" است، حتی پروتکلی که تمام محتوای پلتفرم را به
صورت زمانی فهرست می
کند، یک توصیه الگوریتمی به کاربران است. نکته قابل
توجه این است که بخش 230 نه
تنها از پلتفرم
ها بلکه از سایر کاربران نیز محافظت می
کند. اگر این بخش
توصیه را تأیید نمی
کند، ممکن است بپرسیم که آیا کاربران شخصی توییتر با هر ریتوییت در معرض خطر هستند یا خیر؟
نظریه مسئولیت شاکیان نیز یک سیاست بد است. قبلاً گفته بودم که درحالی
که اینترنت هزینه
های اطلاعات را کاهش می
دهد، هزینه
های فیلترینگ -هزینه مرتب
سازی فزونی و وفور اطلاعات برای یافتن محتوای مورد نظر فرد- افزایش می
یابد. ما باید شرکت
هایی مانند گوگل را تشویق کنیم تا راه
های جدیدتر و بهتری را برای کاهش هزینه
های فیلترینگ از طریق الگوریتم
ها بیابند تا به مشتریان آنچه را که می
خواهند برسانند، نه اینکه آن
ها را دلسرد کنند.
اما مشخص نیست که آیا این استدلال
ها به
روز خواهند شد یا خیر. سه قاضی محافظه
کار گفته
اند که ممکن است دادگاه
های سطح پایین
تر بخش 230 را گسترده
تر از متن واقعی
اش تفسیر کنند، این چیزی است که برخی از حقوقدان
ها حداقل تا حدی با آن موافق هستند، همچنین اتهامات افشاگر فیس
بوک اثر نامطلوبی را بر توصیه
های الگوریتمی دارد، چنانکه اکنون لوایح متعددی به حالت تعلیق درآمدند تا این موضوع قانون
گذاری شود.
دو سال پیش، قاضی کلارنس توماس
[6]، در پرونده
ای که بررسی دیوان عالی را رد می
کرد، نوشت که «در یک پرونده مناسب، باید بررسی کنیم که آیا متن این قانون بسیار مهم با وضعیت کنونی مصونیتی که پلتفرم
های اینترنتی از آن برخوردارند همخوانی دارد یا خیر». به نظر می
رسد که حداقل سه نفر از همکارانش با او موافق بوده
اند که این همان پرونده مناسب است.
بخش 230 در چند سال گذشته سروصدای زیادی به پا کرده است؛ اما بیم آن می
رود که تصمیم دادگاه گونزالس علیه گوگل به یک طوفان بزرگ در قوانین حاکم بر اینترنت منجر شود.
پیوندمنبع
امیرعباس رکنی، دانشجوی دکتری امنیت ملی، دانشگاه عالی دفاع ملی
گروه مطالعات حقوقی و مقرراتی پژوهشگاه فضای مجازی
[4] intermediary liability
[5] traditional editorial functions