به گزارش
پژوهشگاه فضای مجازی؛ اولین محصول کاملاً ماشینی در جهان، یعنی محصولی که بدون ورود انسان به مزرعه کاشته شده در سال 2017 برداشت شد و این نقطه عطفی در کشاورزی دیجیتال است که گاهی اوقات تحت عنوانی نظیر "کشاورزی هوشمند" یا "کشاورزی الکترونیکی" شناخته میشود. فناوریهای دیجیتال از جمله اینترنت، دستگاههای تلفن همراه، هوش مصنوعی، بلاکچین و اپلیکیشنها در حال تغییر بخش کشاورزی و تولید و توزیع غذایی هستند. موارد زیادی از کاربردهای فناوریهای ذکر شده در بالا در مراحل مختلف زنجیره ارزش کشاورزی وجود دارند، به عنوان مثال اتوماسیون ماشینآلات مزرعه، امکان تنظیم دقیق نهادهها و کاهش تقاضا برای کار دستی را فراهم میکند. همچنین دادههای حسگرهای سنجش از راه دور ماهوارهای، دقت را بهبود میبخشند و هزینه نظارت بر رشد محصول و کیفیت زمین یا آب را کاهش میدهند. علاوه بر این فناوریهای ردیابی و خدمات لجستیک دیجیتال، پتانسیل سادهسازی زنجیرههای تأمین محصولات کشاورزی را دارند و در عین حال اطلاعات قابل اعتمادتری را برای مصرفکنندگان ارائه میدهند. بعلاوه ایجاد یک سامانه برای نگهداری سوابق علفکشهای بهکاررفته در هر مزرعه و نگهداری این اطلاعات بدون توجه به اینکه چه کسی یک مزرعه را از یک سال تا سال بعد کشت میکند، ابزار ارزشمندی برای اجرای محلی مدیریت تلفیقی علفهای هرز خواهد بود.
فناوریهای دیجیتال همچنین میتوانند به دولتها کمک کنند تا کارایی و اثربخشی سیاستها و برنامههای موجود را بهبود بخشیده و سیاستهای بهتری را طراحی کنند. به عنوان مثال، تصاویر ماهوارهای با کیفیت بالا و دسترسی رایگان، به طور چشمگیری هزینه نظارت بر بسیاری از فعالیتهای کشاورزی را کاهش میدهند. این ویژگی میتواند به دولتها اجازه دهد تا به سمت سیاستهای هدفمندتری حرکت کرده و بر اساس نتایج زیستمحیطی مشاهدهشده، کشاورزان را تشویق یا جریمه کنند. همچنین فناوریهای دیجیتال ضمن نظارت بر انطباق با سیاستهای زیستمحیطی، فرآیندهای اداری را برای کشاورزی و توسعه خدمات دولتی مانند خدمات ترویجی یا مشاوره، خودکار میسازند. در نهایت، فناوریهای دیجیتال میتوانند از تجارت محصولات کشاورزی و غذایی از طریق اتصال تأمینکنندگان بخش خصوصی به بازارهای جدید، ایجاد راههای جدید برای دولتها در نظارت و اطمینان از انطباق با استانداردها و ارائه رویههای مرزی سریعتر و کارآمدتر که برای محصولات فسادپذیر ضروری میباشند حمایت کنند، این پیشرفت فناوری میتواند از دستیابی به سیستم کشاورزی و غذایی انعطافپذیرتر، مولدتر و پایدارتر که نیازهای مصرفکننده را بهتر برآورده میکند، حمایت کند. این مزایا هم به طور مستقیم از طریق پذیرش فناوریها توسط بازیگران در این بخش (از جمله ارائهدهندگان خدمات) و هم به طور غیرمستقیم از طریق پذیرش فناوری توسط دولتها بهمنظور ارائه سیاستهای بهتر حاصل میشود.
دولتها برای بهرهمندی از مزایای فناوریهای دیجیتال برای بخش کشاورزی چه کاری میتوانند انجام دهند؟
چهار سؤال کلیدی، اقدامات مورد نیاز دولتها برای اطمینان از تحقق فرصتهای ارائه شده توسط فناوریهای دیجیتال را برجسته میسازند:
1- سیاستها و برنامههای دولتی چگونه میتوانند پذیرش فناوریهای دیجیتال را توسط بخشهای کشاورزی و غذا تسهیل کنند؟
سیاستگذاران باید مزایا، هزینهها و خطرات بالقوه را در نظر گرفته و عوامل مؤثر بر جذب فناوری را درک کنند تا بتوان مداخلات را در جایی که شکست بازار یا منافع عمومی وجود دارد هدف قرار داد.
2-دولتها چگونه میتوانند از فناوریهای دیجیتال برای طراحی و ارائه سیاستهای کشاورزی بهتر استفاده کنند؟
این امر مستلزم درک این است که چگونه فناوری میتواند در اجزای مختلف چرخه سیاستگذاری کمک کرده و از نهادهای دولتی بخواهد که مهارتهای خود را گسترش دهند، در فناوری و آموزش سرمایهگذاری کنند، یا با سایر بازیگران (اعم از دولتی و غیردولتی) شریک شوند.
3-فناوریهای دیجیتال چگونه میتوانند نقش دولت را تغییر دهند؟
از یک طرف، فناوریهای دیجیتال ممکن است نقشها یا مسئولیتهای جدیدی را برای دولتها ایجاد کنند، به عنوان مثال در فعال کردن زیرساختهای دیجیتال، دولتها ارائه دهنده یا قانونگذار زیرساختهای دیجیتال جدید باشند؟ تحت چه شرایطی؟ اما از سوی دیگر، اگر فناوری بتواند عدم تقارن اطلاعاتی و هزینههای مبادلات را کاهش دهد، ممکن است به دخالت کمتر دولت نیاز باشد.
4- دولت چه نقشی را میتواند برای بهبود زیرساخت دادههای کشاورزی داشته باشد؟
درحالیکه پذیرفته شده است که اولین محدودیت برای جذب فناوریهای دیجیتال، دسترسی به زیرساختهای اتصال است، هدف این قسمت از یادداشت ارائه یک نمای کلی اولیه از برخی از موضوعات کلیدی است که سیاستگذاران باید از آنها آگاه باشند و مناطقی را که نیاز به کار بیشتر دارد، برجسته کنند. لذا در این قسمت بهاختصار «زیرساخت داده» را که در هسته تحول کشاورزی دیجیتال قرار دارد و عرضه خدمات جدید در بخش کشاورزی و هم اشکال جدید سیاست را امکانپذیر میسازد، ارائه میکند. سپس بخشهای زیر به طور خلاصه چندین موضوع کلیدی مرتبط با دیجیتالسازی در این بخش را بررسی میکنند:
• دسترسی به دادههای کشاورزی در سطح مزرعه که توسط دولتها نگهداری میشود.
• آیا نقشهای جدیدی برای دولت در ایجاد زیرساخت داده برای کشاورزی وجود دارد؟
تحقق فرصتهای دیجیتال در کشاورزی نیازمند زیرساخت داده است:
ظرفیت ایجاد ارزش در سیستم غذایی یا ایجاد سیاستهای بهتر با استفاده از فناوریهای دیجیتال نهتنها به زیرساختهای اتصال (زیرساخت سخت)، بلکه به محیط نظارتی و ترتیبات سازمانی (زیرساختهای نرم) بستگی دارد که روی هم رفته بر دسترسی و استفاده از دیجیتال حاکم است. دو عنصر فناوریها و دادههای مرتبط در بخش کشاورزی، با هم سیستمهای مؤثری را برای دیجیتالسازی در کشاورزی شکل میدهند که اغلب «زیرساخت داده» یا «اکوسیستم داده» نامیده میشوند (1). زیرساخت داده سیستمی است که امکان جمعآوری، دسترسی و انتقال دادهها و همچنین ذخیرهسازی و تجزیهوتحلیل دادههای مزرعه را برای تولید دانش و مشاوره و حلقههای بازخورد به سهامداران در بخش کشاورزی از جمله کشاورزان و همچنین سیاستگذاران فراهم میکند.
دسترسی به دادههای کشاورزی در سطح مزرعه که توسط دولتها نگهداری میشوند:
بخش قبلی گزینههایی را برای بهبود دسترسی به دادههای کشاورزی به طور خاص برای اهداف سیاستی، از جمله تحقیقات مربوط به سیاست، مورد بحث قرارداد. فراتر از آن، منطقی برای بهبود دسترسی به دادههای کشاورزی در اختیار دولت وجود دارد:
- برای کشاورزان؛ بنابراین آنها میتوانند اثرات زیست محیطی تصمیمات خود و نحوه عملکرد سیاستها را بهتر درک کنند و همچنین از اطلاعات دولتی در مورد بخش کشاورزی را به طور کلی بیاموزند.
- برای بخش خصوصی و محققان؛ تا بتوانند خدمات بهتری را برای کشاورزی توسعه و ارائه دهند.
توصیههای نهایی در مورد دادههای کشاورزی که توسط دولتها نگهداری میشود:
به نظر میرسد فرصتهایی برای دولتها وجود دارد تا دسترسی به دادههای کشاورزی را که در اختیار دارند بهبود بخشند. راهحلهای مختلفی وجود دارد که میتوانند به بهبود دسترسی به دادههای کشاورزی ، در عین حفاظتهای مناسب (مانند حفظ امنیت دادهها، محافظت از حریم خصوصی، محرمانه بودن، مالکیت معنوی و ...)،کمک کنند. البته که برتری یک راهحل خاص مشخص نیست. در عوض، دولتها میتوانند رویکردهایی به شرح زیر داشته باشند:
سرمایهگذاری در خدمات داده، مانند ارائه مجموعه دادههای مرتبط برای افزایش سودمندی مجموعه دادههای دولتی جهت سیاستگذاری و تحقیقات مرتبط. یکی از جنبههای مهم این موضوع این است که چگونه و چه زمانی مجموعه دادههای مالی مزرعه را با دادههای فیزیکی مانند خاک، بارش و سایر متغیرهای آب و هوا پیوند دهیم.
افزایش استفاده از مکانیسمهای دسترسی از راه دور ایمن برای کاهش هزینههای تراکنش در جهت اجازه دادن به بازیگران مورد اعتماد (مثلاً محققان سیاستگذاری) و دسترسی به دادههای خرد کشاورزی که توسط دولتها نگهداری میشود.
بررسی اینکه که چگونه فناوریهای جدید اشتراکگذاری دادهها مانند محاسبات محرمانه میتواند از معضل سنتی محرمانه بودن دسترسی، جلوگیری کند.
لحاظ رویکردی مبتنی بر ریسک برای دسترسی به دادههای کشاورزی که توسط دولتها نگهداری میشود و بررسی دلیل اینکه که چرا دادهها یا دستههایی از دادهها نمیتوانند آشکارا ارائه شوند، این امر میتواند با تعهداتی برای بازنگری دورهای قوانین از پیش موجود همراه باشد.
سازمانهای دولتی که دادههای کشاورزی را جمعآوری یا ذخیره میکنند، میتوانند با ارائهدهندگان داده و کاربران دادهها برای ایجاد چارچوبهای شفاف حاکم بر دسترسی و استفاده از دادهها همکاری کنند. تأکید بر این نکته مهم است که چنین چارچوبهایی باید با سیاستهای گستردهتر حاکم بر چنین موضوعاتی و همچنین با قوانین اساسی که به سازمانهای دولتی اجازه جمعآوری دادههای کشاورزی را میدهد، منسجم باشد.
برای بهبود مجموعه دادههای کشاورزی عمومی، آژانسهای جمعآوری دادهها میتوانند چگونگی کاهش بار جمعآوری دادههای موجود توسط سازمانهای دولتی را در حین حفظ یا تقویت جمعآوری دادهها از طریق استفاده از فناوریهای دیجیتال، از جمله در نظر گرفتن نحوه استفاده از ابزارهای دیجیتال، بررسی کنند. برای جمعآوری دادهها از طریق مسیرهای جایگزین، چارچوبهای مدیریت داده همچنین میتوانند از ارزیابی کیفیت داده برای دادهها از منابع جایگزین و برنامهریزی پشتیبانی کنند. در نهایت، سازمانهای دولتی در تضمین طول عمر و استحکام این منابع دادهای نقش دارند.
دولتها همچنین باید راههایی را برای ایجاد انگیزه در ارائه دادههای بخش خصوصی برای استفاده عمومی و تحقیقات کشاورزی بررسی کنند. این باید شامل در نظر گرفتن ایجاد مشوقهایی برای کشاورزان باشد تا اجازه دهند دادههای آنها برای اهداف سیاستی به اشتراک گذاشته شود. گزینهها، شامل مشوقهای مالی (یعنی پرداختها برای ارائه دادهها) و مشوقهای غیر پولی، مانند ارائه مکانهای امن نظارتی برای ارائهدهندگان داده یا ارائه خدماتی است که از دادههای ارائه شده استفاده میکنند.
به طور گستردهتر، درحالیکه برای ارزیابی چارچوبهای نظارتی و حاکمیتی موجود به کار بیشتری نیاز است، به نظر میرسد یکی از نقشها برای دولتها این است که به ذینفعان کمک نماید تا به وضوح ترتیبات حکمرانی موجود را درک کنند و چارچوبهای نظارتی با زیربنای شفاف و واضحی را ارائه کنند که سایر کاربران بتوانند بر اساس آن کار کنند.
آیا نقشهای جدیدی برای دولت در زیرساخت داده وجود دارد؟
با توجه به نوع خدمات عمومی مورد نیاز و محیط سازمانی و شرایط اولیه، ایجاد امکان توسعه زیرساخت داده ممکن است نیازمند انواع مختلفی از اقدامات و نقشها برای دولت باشد، در این بین دولت میتواند به عنوان هماهنگ کننده، تنظیم کننده استانداردهای قابلیت همکاری و یا مستقیماً توسعه دهنده زیرساخت داده نقش ایفا کند. نقش دولت با توجه به پیشرفت این شبکهها و اینکه آیا خدمات ارائه شده میتواند قابل فروش باشد، احتمالاً تغییر میکند.
در قسمت پایانی به سه مطالعه موردی اشاره شده است که در آن عناصر مختلف زیرساختهای دادهای را که در حال حاضر برای کشاورزی توسعه مییابند مورد بررسی قرارگرفته اند و به منظور شناسایی بیشتر نقشهای بالقوه دولتها، محدودیتهایی که با آنها مواجه هستند و نحوه برخورد با آنها مورد بررسی قرار دادهاند. مطالعات موردی عبارتاند از:
• مطالعه موردی اول: دولت الکترونیک استونی و ایجاد یک زیرساخت داده جامع برای خدمات عمومی و اجرای سیاستهای کشاورزی.
• مطالعه موردی دوم: اتصال یکپارچه برای ایجاد زیرساخت داده: شبکه ملی رطوبت خاک ایالاتمتحده.
• مطالعه موردی سوم: زیرساخت داده و نقش بالقوه دولت در حمایت از زیرساخت داده: پلتفرم تعیین دز علفکش Akkerweb در هلند.
نتایج کلی که از مطالعه موردی این تجربیات میتوان به دست آورد شامل موارد زیر میباشند:
1-اهمیت کیفیت دادهها و الگوریتمهای قابلاعتماد
2- نقش دولت به عنوان سرمایهگذار، هماهنگ کننده و تعیین مقررات نظارتی
3-لزوم تجدیدنظر دولتها در نقش خود به عنوان ارائه دهنده خدمات عمومی
4-وابستگی به مسیر، زیرساختها و محیط نظارتی: لزوم آگاهی دولتها از نقطه شروع
5-لزوم اطمینان دولت از وجود همکاری و ارتباط بین ذینفعان
ساسان اسفندیاری (دانشجوی دکتری اقتصاد کشاورزی/ دانشگاه فردوسی مشهد)
تهیه شده در گروه کشاورزی و منابع طبیعی دیجیتال پژوهشگاه فضای مجازی
منابع
[1]OECD (2015), Data-Driven Innovation: Big Data for Growth and Well-Being, OECD Publishing, Paris, http://dx.doi.org/10.1787/9789264229358-en.
[2] Antle, J., S. Capalbo and L. Houston (2014), “Towards a Knowledge Infrastructure for Science-Based Policy and Sustainable Management of Agricultural Landscapes”, http://www.foodandagpolicy.com.
[3] McNutt, C., J. Verdin and L. Darby (2013), Developing a Coordinated National Soil Moisture Network: Findings from a meeting in Kansas City, Missouri, Nov.13-14, 2013, https://www.drought.gov/drought/documents/developing-coordinated-national-soil-moisture-network (accessed on 21 September 2018).
[4]OECD (2008), Broadband Growth and Policies in OECD Countries, OECD Publishing, Paris, http://dx.doi.org/10.1787/9789264046764-en.
[5] https://www.oecd.org/agriculture/topics/technology-and-digital-agriculture
[6]https://www.oecd-ilibrary.org/sites/d2fbead0-en/index.html?itemId=/content/component/d2fbead0-en