هوش مصنوعی و یادگیری ماشین به دلیل این که از طریق افزایش کارایی و بهرهوری سبب ایجاد رشد تصاعدی در بخشهای خاصی از اقتصادی جهانی شدهاند، روز به روز توسط تعداد بیشتری از افراد، مشاغل و دولتها پذیرفته میشوند. اما از طرف دیگر شکاف ایجاد شده در میزان کارایی و بهرهوری بین بخشها و کسب و کارهایی که از هوش مصنوعی و یادگیری ماشین سود میبرند و بخشهایی که در مقابل توانایی بهرهمندی از این فناوریها را ندارند بهطور تصاعدی در حال افزایش است.
بیشتر کشورها اخیرا بهطور جدی شروع به تفکر در مورد آینده هوش مصنوعی خود کردهاند، بهطوری که حتی اکثر اقتصادهای بزرگ جهان تنها در سالهای 2017 و 2018 ابتکارات هوش مصنوعی خود را اعلام کردهاند. میتوان گفت که در آینده معدود کشورهای توسعه یافته با تکیه بر برتریهای فنی، اقتصادی و نظامی خود، انبوهی از منابع دولتی و بهترین استعدادهای مبتنی بر هوش مصنوعی را در اختیار خواهند داشت که میتوانند از آنها در جهت دستیابی به توسعه این فناوری استفاده نمایند. پیامدهای مثبت توسعه هوش مصنوعی برای این کشورها در آینده بسیار زیاد خواهد بود. از یک سو این کشورها از لحاظ فناوری پیشرفته میتوانند به نگهبانان واقعی هوش مصنوعی تبدیل شده و اطمینان حاصل کنند که منابع قابل توجهی برای توسعه این فناوری در دراز مدت اختصاص داده میشود. از طرف دیگر همچنین مسلم است که شرکتهای بزرگ در این کشورها در آینده به پیشروی و مزیت رقابتی قابل توجهتری در عرصه اقتصاد جهانی دست خواهند یافت. ارتش این کشورها نیز بهطور قطع به ذینفعان اصلی فناوری هوش مصنوعی در آینده تبدیل خواهند شد به طوریکه یک مسابقه جهانی برای تسلیحات اتوماتیک برتر به راه انداخته و جهان را به سمت ابزارهای خطرناک جدید جنگی پیش خواهند برد.
در واقع در آینده مدل اقتصادی آشنای تک قطبی که تنها یک سیستم حاکمیتی پیشرو دارد، کم کم جای خود را به اقتصاد چند قطبی میدهد. به گونهای که شرکتها باید به طور فزایندهای به مجموعهای از پارادایمها، فناوریها و قوانین حاکمیتی بپردازند. بزرگراههای داده در حال تبدیل شدن به مسیرهای حمل و نقل جدید هستند. ذخیرهسازی ابری به تدریج جای کانتینرها و انبارهای حمل و نقل را میگیرد. تمرکززدایی و دیجیتالی کردن نیز جایگزین ابزارهای مرسوم ارتباطات و تراکنشها خواهند شد.
چگونه از جهانی با کالاهای فیزیکی و ملموس به جهانی تحت سلطه چیزی که قابل مشاهده و ملموس نیست گذر خواهیم کرد؟
جریانهای جدید اقتصادی که در آنها پلتفرمهای آنلاین از محصولات فیزیکی مهمتر هستند، اختلالات گستردهای در اقتصادهای سنتی سراسر جهان ایجاد کردهاند. به عنوان مثال، بزرگترین مخزن ارز در جهان توسط ارزهای رمزنگاری شده یا ارزهای دیجیتال هدایت میشود و هیچ ساختمان یا گاوصندوق فیزیکی ندارد. در واقع این مخزن توسط نرمافزاری که مبتنی بر دانش و فرآیندهای خودکار و اتوماسیون است، هدایت میشود. زنجیره ارزش بهینهسازی شده در سطح جهانی، فناوری دیجیتال را با فناوریهای کم
هزینه قدیمیتر ترکیب میکند، امکان ادغام بیشتر بین محصولات و خدمات را فرآهم میکند و از رشد پلتفرمهای جهانی برای تبادل کالا و خدمات استفاده میکند.
درعصر فناوری هوش مصنوعی، بزرگترین چالش کوتاهمدت این است که چگونه میتوان از مدلهای اقتصاد کنونی که توسط ابزارهای متعارف تولید و سوختهای فسیلی هدایت میشوند به مدلهای جدیدی که توسط دستاوردهای تکنولوژیکی هدایت میشود، گذر کرد. سوال این است که چگونه از سطح آشنایی و راحتی جمعی خود با کالاهای فیزیکی و ملموس به جهانی تحت سلطه چیزی که لزوما قابل مشاهدع یا احساس نیست گذر خواهیم کرد؟ ما در حال انتقال به دنیای سایبری هستیم، جایی که واقعیت مجازی در اختیار ماست و همه ما به نوعی به دنبال آن هستیم. آنچه بهطور طبیعی واضح است این است که هوش مصنوعی به کارمندان با مهارتها و خلاقیت بالا در حل مسائل نیاز دارد اما ممکن است که رباتهای مجهز به هوش مصنوعی بتوانند بهطور فزایندهای جانشین متخصصان با تحصیلات عالی و ماهر مانند پزشکان، معماران و حتی برنامهنویسان کامپیوتر شوند.
آنچه در اینجا ضرورت دارد این است که باید تفکر و تحقیقات بسیار بیشتری در زمینه ارتباط بین انقلاب فناوری و سایر روندهای مهم جهانی از جمله تغییرات جمعیتی مانند پیری و مهاجرت، تغییرات آب و هوا و توسعه پایدار اختصاص داده شود. اما بسیاری از این موضوعات یا هنوز اصلا مطرح نشدهاند یا فقط به صورت موضوعاتی بحثبرانگیز در مجامع جهانی مطرح شدهاند.
آینده تحت سلطه هوش مصنوعی میتواند به جای برآورده کردن هدف برابری جهانی، منجر به تمرکز منابع و قدرت شود
درحالیکه واضح است توانایی رو به رشد هوش مصنوعی برای حل مشکلات پیچیده میتواند اساسا اقتصاد و جوامع ما را تغییر دهد، اما تاثیرات این فناوری بر بسیاری از مسائل در سالهای آتی هنوز ناشناخته مانده است. حتی زمانی که به نظر میرسد پاسخ بسیاری از مسائل روشن است، هوش مصنوعی شبیه آمیبی که دائما درحال دگردیسی است و شکل خود را تغییر میدهد و با محیط اطراف خود سازگار میشود، عمل میکند و بسیاری از مسائل غیرقابل پیشبینی میشوند. درحالیکه پیامدهای انقلاب هوش مصنوعی بر نظم جهانی به تازگی شروع شده و تجربه چندانی در این زمینه در دست نیست، اما تصور آیندهای که در آن قدرت، منابع و فناوری بیشتر از آنچه که در امروز شاهد آن هستیم متمرکز شوند، چندان کار دشواری نیست.
بسیاری از جنگهای آینده قطعا فقط بر مواردی مانند زمین، منابع طبیعی و جمعیت تاثیر ندارند و ممکن است حتی مسیر آینده نسل بشر را تغییر و تعیین نمایند. آینده تحت سلطه هوش مصنوعی میتواند به جای خدمت در جهت فرآهم کردن برابری جهانی منجر به بیشترین تمرکز منابع و قدرتی شود که جهان تا به حال به خود دیده است.
جهان صرفا نمیتواند به طبیعت تکیه کند تا مسیر خود را طی کند و دولتها و شرکتهای جهان باید در مورد مسائل مهم مرتبط با حکمرانی، مقررات و قوانین هوش مصنوعی در زمان مناسب خود مداخله کرده و به موضوعات رسیدگی نمایند.
سیستم چندجانبه نقش مهمی در کمک به هدایت مسیر آینده اقتصاد جدید جهانی دارد. موسسات چندجانبه میتوانند به بهترین شکل به ایجاد و کنترل هوش مصنوعی جمعی ما از طریق گفتگو، تحصیص منابع و اقدامات عملیاتی بهموقع بپردازند.
نگارنده: راهله حزبالهی (کارشناسی ارشد برنامهریزی و تحلیل سیستمهای اقتصادی)
تهیه شده در گروه مطالعات اقتصادی پژوهشگاه فضای مجازی
پیوند منبع