به گزارش پژوهشگاه فضای مجازی؛ برای شناخت حکمرانی بلاکچین ابتدا باید به تعریف کلی حکمرانی پرداخت. حکمرانی اصطلاحی است که به فرآیندهای تصمیمگیری در یک سازمان مربوط میشود مانند اینکه چه کسی مسئول چه چیزی است یا نحوه تصمیمگیری و چگونگی اجرای تصمیمات و همچنین بررسی این مسئله که اختیارات در دست افراد معدودی قرار گیرد یا بین همه شرکتکنندگان توزیع شود. تمامی این سوالات پیامدهای متفاوتی چه در سطح کلان( تصمیمگیری در مورد هدف جدید) و چه در سطح خرد( میزان هزینه لازم برای بازریابی و تعیین افراد مسئول برای یک کار خاص) بر سیستم عملیاتی یک سازمان دارند. معمولا یک مدل حمرانی موفق سبب حرکت رو به جلو یک سازمان میشود. منطقی است که یک مدل حکمرانی یکپارچه برای همه سازمانها و موقعیتها وجود ندارد. هر مدل حکمرانی و ماندگاری آن تا حد زیادی به شرایط خاصی بستگی دارد. به عنوان مثال، در حالیکه یک دموکراسی مشارکتی میتواند برای برخی سازمانها مفید واقع شود، داشتن اختیارات مرکزی ممکن است برای برخی دیگر از سازمانها ترجبح داده شود. مدلهای حکمرانی هرچند ممکن است متفاوت باشند، اما اغلب حول مجموعهای از ویژگیها نظیر شفافیت، صداقت، عملکرد و همکاری موثر متمرکز هستند.
حکمرانی در زمینه بلاکچین در حال حاضر حول دو مجموعه مدل میچرخد: مجموعه اول حکمرانی متمرکز در مقابل غیرمتمرکز است. مجموعه دوم حکمرانی زنجیرهای در مقابل خارج از زنجیرهای است که به میزان دخالت انسان و خودکارسازی فرآیندهای تصمیمگیری اشاره دارد.
بیشترین موضوعات مورد بحث در زمینه بلاکچین صرفنظر از ساختار حکمرانیی، میزان دسترسی به شبکه، تخصیص بودجه، اندازه بلوک، سیستم پاداش، رایگیری و تصمیمگیری است.
حکمرانی غیرمتمرکز در مقابل حکمرانی متمرکز
اصلیترین مدل حکمرانی بلاکچین حکمرانی غیرمتمرکز است. این حکمرانی به معنای حذف کنترل کننده های دسترسی به اطلاعات یا افراد واسطه در معاملات به منظور کاهش هزینهها و امکان داد و ستد مستقیم طرفین با یکدیگر است. این کار از طریق قراردادهای هوشمند صورت میپذیرد و میتوان گفت در مقیاس بزرگ این نوع حکمرانی عملا به معنای حذف مراکز قدرت مانند دولتها و موسسات آنها، بانکهای مرکزی و غیره است. بنابراین حکمرانی غیرمتمرکز در نقطه مقابل دیدگاه حکمرانیی که همه اختیارات را به دولتها میدهد و قرنهاست که به عنوان یک رویکرد اصلی بوده است، قرار دارد. در عصر اطلاعات و توانمندسازی شخصی، تمرکزدایی به عنوان محرک برای آیندهای طراحی شده است که اقتدار را در اختیار مردم قرار میدهد و به همین دلیل میتوان آن را گسترش دیجیتالی یک دموکراسی دانست. شبکههای غیرمتمرکز معمولا شرکتکنندگان را قادر میسازند تا در فرآیندهای تصمیمگیری در یک شبکه مشارکت فعال داشته باشند. درست مانند بیتکوین که هر زمان یک تراکنش در صف قرار میگیرد، به جای یک اپراتور مرکزی یا گروههایی از این قبیل، نیاز به تائید جمعی از گرههای به هم پیوسته دارد. به عنوان مثال ارز دیجیتالی دش
[1] از سیستم رایگیری مبتنی بر اجماع برای ایجاد تغییرات در پروتکل خود استفاده میکند. در این شبکه پیشنهادات حکمرانی به ذینفعان ارائه میشود و آنها طی یک مهلت تعیین شده میتوانند تصمیمات خود را اعلام نمایند. در واقع دش به منظور ایجاد تصمیمات موثرتر مشارکتکنندگان شبکه را تشویق میکند تا قبل از مهلت مقرر به رایگیری بپردازند.
یک مدل حکمرانی غیرمتمرکز علاوه بر ایجاد معاملات مستقیم و دور زدن واسطهها یا کنترل کننده های دسترسی به اطلاعات، یک مزیت آشکار دیگری نیز دارد و آن ایجاد توازن قدرت بین افراد دارای اقتدار است و به همین دلیل شفافیت و پاسخگویی افزایش مییابد. تراکنشها باید توسط دینفعان تائید شود و معمولا نتایج رایگیری در دسترس کل شبکه قرار میگیرد. در این مدل زمانی که قدرت تصمیمگیری بین شرکتکنندگان توزیع میشود، دیگر یک مقام مرکزی قادر به ایجاد تغییرات شخصی در پشت درهای بسته نیست. این امر خطر نقطه شکست واحد که در سیستمهای متمرکز وجود دارد را از بین میبرد. علاوه بر این، تمرکززدایی میتواند به بهبود کارایی و تصمیمگیری در سطح کلان کمک نماید. در این مدل مطابق با مثال ارز دیجیتالی دش، میتوان تصمیمات خاص را مستقیما ارسال کرد و از این طریق ساختارهای سلسله مراتبی و سنتی حکمرانی متمرکز را دور زد.
نظرات مخالف حکمرانی غیرمتمرکز
حکمرانی غیر متمرکز مسائل و مشکلات خاص مربوط به خود را نیز دارد. یکی از این مسائل زیر سوال بردن توانایی گروه در گرفتن تصمیمات مهم است. در واقع در حکمرانی غیرمتمرکز به دلیل توزیع اختیارات به احزاب و داشتن اعتبار آنها در نمایندگی، تصمیمات گروه دیر به اجماع و سرانجام میرسد. حکمرانی غیرمتمرکز بدون یک سیستم رایدهی کارآمد احتمالا شکست میخورد. به عنوان مثال اجرای تصمیمات گرفته شده در شبکه اصلی بیتکوین ممکن است به دلیل اینکه در مواردی گروه به سادگی نمیتواند به اجماغ برسد، ماهها و حتی سالها طول بکشد.
در مدل حکمرانی متمرکز به دلیل اینکه یک مقام مسئول و آگاه متولی امر است، یک وضعیت انحصاری در تصمیمگیری ایجاد میشود و در این مدل به طور معمول یک بخش یا اداره مرکزی کلیه اطلاعات مربوطه را برای اتخاذ تصمیمات آگاهانه که در جهت منافع جامعه باشد، در اختیار خواهد داشت. علاوه بر این در این نوع حکمرانی معمولا یک مرجع واحد و متخصص برای اطمینان از عملکرد روان و تصمیمات آگاهانه وجود دارد. در محیط پیچیدهای مانند بلاکچین، سیستم تصمیمگیری متمرکز اغلب به دلیل عدم تقارن اطلاعات بین بدنه مرکزی و اجرای شبکه مورد حمایت قرار میگیرد. در واقع با توجه به این واقعیت که کنترلکننده مرکزی احتمالا کسی است که شبکه را طراحی کرده است، منطقی است که قدرت به دست خالق سپرده شود. علاوه بر این یک سیستم متمرکز میتواند از گرفتن تصمیمات سریعتر نیز سود ببرد. در واقع یک نهاد مرکزی میتواند با کاهش مشارکت دیگران، بدون نیاز به قرار دادن هر تصمیم واحد در رای مشترک، سریعتر عمل نماید. تصمیمگیری سریع و از پیشتعیین شده برای اجرای صحیح عملیات بسیار مهم و حیاتی است. حمله ویرانگر دیایاو
[2] در سال 2016 با سرقت 3.6 میلیون اتریوم نمونه بارزی است که نشان میدهد چگونه تصمیمگیری کند میتواند پیامدهای منفی گستردهای بر کل عملکرد شبکه داشته باشد.
حکمرانی زنجیرهای در مقابل حکمرانی خارج زنجیرهای
حکمرانی بر زنجیره یا همان حکمرانی زنجیرهای بلاکچین مستقیما در پروتکل بلاکچین اتفاق میافتد. یعنی هرگونه تغییر پیشنهاد شده یا فرآیند تصمیمگیری باید در کد شبکه جاسازی شود. این نوع حکمرانی به توسعهدهندگان پروژه یا کنترلگرها این قدرت را میدهد که نیروی اصلی تصمیمات شرکت باشند و در مورد هرگونه پیشرفت جدید رای خود را ارائه دهند. چنین سیستمی اساسا نوعی از مدلهای حکمرانی غیرمتمرکز است که معمولا از اصل یک گره یا یک رای پیروی نمیکند و هر گره دارای یک حکمرانی و حق رای در زنجیره است زیرا اساس این مدل بر اساس تصمیمات توزیع شده است. در این سیستم گرهها به طور جمعی رای میدهند و در تصمیمگیری مشارکت میکنند. البته جزئیات خاص در مورد واجد شرایط بودن رای از پروژهای به پروژهای دیگر متفاوت است اما ویژگی اصلی آن یک سیستم رایگیری مبتنی بر کد برای ذینفعان مربوطه است.
حکمرانی زنجیرهای علاوه بر غیرمتمرکز بودن، مزایای تصمیمگیری سریع را نیز به شرط یک طراحی مناسب دارد. در این سیستم با توجه به اینکه هرگونه تغیییر پیشنهادی در کد پروژه وارد میشود و توسعهدهندگان انگیزهای برای رای دادن دارند، احساس فوریت در اجرای بهروزرسانیها بهویژه در مواردی که سیستم دارای مهلت تعیینشده برای رایگیری و اجرا داشته باشد وجود دارد.
حکمرانی زنجیرهای از طرف دیگر در صورت عدم وجود ساختار پاداشدهی مناسب برای گرههای شرکتکننده، میتواند منجر به مشارکت کم رایدهندگان شود. این چنین مواردی میتواند منجر به رایگیری غیردموکراتیک شود بدین صورت که اگر برخی از گرهها رای ندادن را انتخاب نمایند، برخی دیگر که از قدرت بالاتری برخوردار هستند میتوانند آینده پروژه را تعیین کنند و در مجموع سیستم ممکن است به طور بالقوه راه را برای یک فرآیند تصمیمگیری که در آن گرههای ثروتمندتر میتوانند با نیروی بیشتری گرههای فقیرتر را محاصره و تحت الشعاع خود قرار دهند باز نماید.
حمله دیایاو که در بالا در زمینه تصمیمگیری آهسته به آن اشاره شد، یک مثال عالی از این موضوع است که چگونه یک سیستم رایدهی ناکارآمد ممکن است منجر به ایجاد مسائل مختلف نظیر از دست رفتن قابل توجه وجوه و افزایش هزینهها شود.
حکمرانی خارج از زنجیره در مقایسه با همتای زنجیرهای خود بسیار شبیه ساختارهای حکومتی سنتی بوده و درک آن آسانتر است. در این مدل درجه تمرکز نیز به میزان قابل توجهی بالاتر است و قدرت در اختیار چند نفر منتخب که معمولا از رهبران جامعه یا دینفعان با موقعیت چانهزنی بهتر هستند قرار دارد. سیستمهای حکمرانی خارج از زنجیره معمولا شامل فرآیندهای خارج از حوزه بلاکچین یا کد هستند و تنها پس از تصمیمگیری، مفاهیم و تئوریهای آن به اقدامات عملیاتی در زنجیره تبدیل میشود. این مدل حکمرانی از مکانیسمهای مقرراتی و قوانین انطباق از پیش تعیین شده استفاده میکند تا آینده شبکه بلاکچین را هدایت کند. به عنوان مثال زمانی که یک هیئت مدیره میخواهد تصمیمگیری جدیدی در مورد پروژه انجام دهد ابتدا در فضای فیزیکی رایگیری میکند که نتیجه مشخصی دارد و این نتیجه به صورت دستی ثبت میشود و سپس برای اجرا به زیرساخت بلاکچین وارد میشود. در اینجا به جز مرحله اجرا بقیه مراحل به شیوه سنتی انجام شده و کار زیادی از طریق فناوری انجام نمیشود.
حکمرانی خارج از زنجیره شامل درجه بالاتری از مشارکت انسانی و استفاده کمتری از کد برای ایجاد فرآیند تصمیمگیری است. این موضوع میتواند به کاهش اشتباهات مبتنی بر کد و ورود داده کمک زیادی نماید. در واقع در تصمیمگیریهای زنجیره باید بسیار مراقب این موضوع بود که کد معیوب نوشته نشود زیرا میتواند منجر به ایجاد محدودیت یا حتی مختل شدن عملکرد شبکه شود. با توجه به اینکه ماهیت تغیرناپذیری بلاکچین عنصر خطای انسانی را به شدت افزایش میدهد، مدل حکمرانی خارج از زنجیره برای شبکههایی که تمایل دارند تعداد تصمیمات کمتر و بدون اشتباهی را اتخاذ کنند بسیار مفید است. این مدل همچنین میتواند از لحاظ تئوری نظرات کارشناسانهتری را از طرف کسانی که بیشترین اطلاعات را در اختیار دارند ارائه دهد.
یکی از مشکلات حکمرانی خارج از زنجیره عدم شفافیت است. از آنجایی که در این مدل میتوان تصمیمها را پشت درهای بسته گرفت و اجزای شبکه فقط میتوانند خروجی آنها را ببینند، منطقا ممکن است اعتبار فرآیندهای تصمیمگیری زیر سوال رود.
پس از بحث در مورد مدلهای مختلف حکمرانی، اکنون به کاربردهای عملی آنها در شبکههای بلاکچین موجود میپردازیم.
چند نمونه از برجستهترین مدلهای حکمرانی بلاکچین در عمل
بیتکوین و اتریوم
بیتکوین برجستهترین شبکه بلاکجین منبع باز و رایجترین نمونه مدل حکمرانی غیرمتمرکز است. تصمیمگیرندگان اصلی در بیتکوین، برخلاف برخی نظرات، کاربران و ماینرها هستند نه تیم توسعه هسته بیتکوین یا یک رهبر پروژه فعال. همچنین میتوان گفت که مدل حکمرانیی بیتکوین ترکیبی است از حکمرانی داخلی و خارج از زنجیره.
پروتکل بیتکوین باز است و هیچ الزام و قانون خاصی در آن برای حضور شرکتکنندگان بالقوه وجود ندارد. بیشتر شرکتکنندگان از پروتکل اصلی ساتوشیناکاموتو
[3] پیروی میکنند. بنابراین هر شهروندی که از کد پیروی میکند تا زمانی که بتواند در ازای آن هزینههای محاسباتی اضافی را تامین کند، میتواند فعالانه در توسعه بیتکوین مشارکت کند. ماینرها همراه با کاربران عادی، مدیریت بیتکوین را بر عهده دارند. تصمیمهای اصلی شبکه معمولا بر اساس بررسی همتایان کاربر و به دنبال آن اجماع فعالترین ماینرها گرفته میشود. در واقع پروسه تصمیمگیری بر اساس یک نوع شایستهسالاری است که در آن کسانی که بیشترین ورودی را دارند، در تصمیمگیری سهمی متناسب دارند. کلیه شرکتکنندگان تحت نظارت توسعهدهنده اصلی و دیگر توسعهدهندگان بالاتر شبکه، به منظور بهبود بیتکوین رای میدهند. پس از پایان رایگیری، تغییرات پیشنهادی اجرا یا مردود میشود.
بحثهای زیادی در حال حاضر در مورد میزان تمرکز حکمرانی اتریوم، دومین ارز رمزنگاری شده محبوب وجود دارد. اگرچه اغلب این شبکه با عنوان حکمرانی غیرمتمرکز خود شناخت میشود، اما همچنان کم و بیش به ورودیهای بنیانگذارانش، ویتالیکبوترین
[4] که مسئول نوشتن تغییرات عمده کد اتریوم است، وابسته است. با این وجود، اتریوم از ساختار حکمرانیی مشابه ساختار بیتکوین استفاده میکند که در آن کاربران میتوانند با بیان رای خود و ارائه پیشنهادها در مورد ایجاد تغییرات نرمافزاری در سطح شبکه تصمیم بگیرند. کلیه پیشنهادها و تصمیمات قبل از اجرا چندین مرحله از وضعیت پیشنویس تا وضعیت نهایی را طی میکنند. تمام تغییرات قیلی و فعلی را نیز میتوان در قسمت سپردهگذاری منبع باز اتریوم ردیابی کرد.
تزوس[5]
تزوس با مدل حکمرانی زنجیرهای خود مشهور است. نکته جالب در مورد این ارز دیجیتالی این است که یک سیستم رایگیری چرخهای در آن وجود دارد که هر سه ماه یکبار اتفاق میافتد. علاوه بر این، هر چرخه رایگیری، در موارد خاص خود استفاده میشود و کاربرد دارد. اولین چرخه مربوط به بررسی، دومی مربوط به رایگیری واقعی، سومی مربوط به اجرا یا رد کردن تصمیم و آخری مربوط به بروزرسانی است. مرحله سوم ( اجرا یا رد کردن) تحت یک اصل اکثریت ساده عمل میکند. آستانه روی 80 درصد آرا تعیین میشود و سیس تغییرات پیشنهادی به شبکه اصلی تزوس معرفی میشوند. تزوس نمونه خوبی از مدل حکمرانیی زنجیرهای است این مدل تعداد دقیق آرای مورد نیاز برای پیشبرد یک تغییر را که باید در هسته هر سیستم رایگیری باشد، در نظر میگیرد. این شبکه علاوه براین امکان رای دادن به خود سیستم رایگیری را نیز فرآهم کرده است که روشی عالی و خلاقانه برای حل ناکارآمدیهای ناشی از ذینفعان غالب و مشارکت کم رای دهندگان است.
دفینیتی[6]
دفینیتی یکی از معدود شبکههایی است که از مدل حکمرانی الگوریتمی که در اصطلاح، سیستم عصبی بلاکچین
[7] نامیده میشود، استفاده میکند. این سیستم عصبی متشکل از نورونها است که هر نورون اساسا موجودیت شبکه با قابلیت رای دادن است. نورونها برای ارائه یک پیشنهاد اصلاحی در هر مقوله باید به دستههای پیشنهادی مربوط به همان مقوله مراجعه نمایند زیرا دفینیتی تصمیمات را بر اساس کاربرد آنها طبقهبندی میکند. مثلا مقولههای اقتصادی یا سیاسی هر کدام کد مخصوص به خود را دارند. علاوه بر این هر پیشنهاد ارسالی مشموله هزینههایی است که به عنوان یک محافظ کیفی طبیعی در برابر پیشنهادهای بیاهمیت یا غیر مهم که هیچ تاثیر واقعی ندارند عمل میکند. الزامات هزینه ممکن است به طور طبیعی بخش بزرگی از شبکه را از اعمال قدرت بر تصمیمگیری منع کند. هرچه هزینه ارسال شده توسط هر نورون بیشتر باشد، قدرت رای آنها بیشتر است. این سیستم حکمرانی از جنبه عدالت زیر سوال قرار میگیرد زیرا ذینفعانی که ثروت بومی بیشتری دارند، صرفا به این دلیل میتوانند موضع خود را به کرسی نشانند. ساختار حکمرانیی دفینیتی علاوه بر این دارای یک سیستم رایگیری خودکار است که نورونها را قادر میسازد تا آرای دیگران را تکرار نمایند. بدین صورت که اگر یک نورون در مورد یک موضوع خاص اطلاعات بیشتری داشته باشد، نورونهای دیگر که اطلاعات زیادی در این مورد ندارند از رای او پیروی میکنند و همان رای را میدهند. این ویژگی اگرچه در مواردی مفید است اما ممکن است محیطی با اتکای بیش از حد و بدن خلاقیت ایجاد کند .
دیکرد[8]
دیکرد شبکهای است که مسیر توسعه نسبتا غیرمعمولی را در پیش گرفته است. این شبکه عرضه اولیه سکه
[9] را انجام نداده است و تحت یک مدل خود تامین مالی کار میکند.
دیکرد یکی از شناخته شدهترین شبکههایی است که در حال حاضر از حکمرانی خارج از زنجیره استفاده میکند. تمرکز اصلی این پروژه بر حریم خصوصی است و دارای یک مجمع مصوب است که شامل گروهی از افراد است که مسئولیت فرآیندهای تصمیمگیری در پروژه را بر عهده دارند. اعضای مجمع به نوبه خود توسط یک شورای پذیرش و مشروط به رای اکثریت 60 درصدی انتخاب میشوند. این سیستم رای برای اخراج اعضا نیز اعمال میشود اما توسط نهاد دیگری به نام شورای فرسایشی انجام میشود.
مدل حکمرانی دیکرد به شدت شبیه به ساختار یک شرکت کلاسیک با یک هیئت مدیره است. تصمیمات عمده توسط یک گروه منتخب در قالبی واقعی و غیرکد و با گرایش به سمت یک سیستم غیرمتمرکز گرفته میشود.
ایاس[10]
مدل حکمرانی ایاس یکی از منحصر به فردترین مدلهای حکمرانی بلاکجین است. سیستم حکمرانی آن شامل قانون اساسی، یک هیئت حاکمه و انجمن داوری اصلی است. حکمرانی ایاس دارای یک بدنه اجرایی قوی 21 نفره است که متشکل از بلاکهای منفرد است. این بلاکهای منفرد به طور جمعی مهمترین تصمیمات را در شبکه میگیرند. عملکرد ایاس مبتنی بر این است که این تیم 21 نفره هستهای به سختافزار تخصصی دسترسی دارند. این تیم 21 نفره میتوانند در صورت لزوم اصلاحاتی را در قانون اساسی این شبکه که نقشه راه و پروتکل پروژه را منعکس میکند، انجام دهند. برای تصویب رای در زمینه تصمیمگیری یا هر گونه اصلاحات، رای اکثریت 15 نفر برای یک دوره مداوم 30 روزه لازم است. ایاس در صورت تغییرات پذیرفته شده یک دوره پیادهسازی 7 روزه را برای عملیاتیسازی تعیین میکند. درواقع میتوان گفت ایاس از نظر نحوه طراحی سیستم رایگیری نزدیک به یک دولت سنتی است. البته سطح تمرکز در ایاس در مقایسه با سایر شبکهها بسیار کمتر است و مدل جاکمیتی آن بحثهای زیادی را در میان جامعه ارزهای دیجیتال به وجود آورده است.
ایجاد تعادل بین منافع همه ذینفعان مرتبط در شبکههای بلاکچین، بسیار دشوار است. همانطور که در مثالها بیان شد، راهها و مدلهای مختلفی برای طراحی یک مدل حکمرانی بلاکچین وجود دارد و دوام هر کدام از آنها نیز به عوامل مختلفی بستگی دارد. درحالیکه هدف اصلی برخی از آنها مانند ایاس نشان دادن نظرات خبره و آگاهانه است، برخی دیگر بر عنصر جامعه تمرکز دارند و سعی میکنند که همواره بین سهامداران مشارکت فعال ایجاد کنند. مدلهای جکمرانی جدید بلاکچین مطمئنا در آینده تکامل بیشتری خواهند یافت. برخی از پروژهها در حال حاضر در تلاش هستند تا جایگزینهای بهینهای مانند حکمرانی زنجیرهای را برای برآوردن نیازهای بازار ارز دیجیتال که دائما در حال تحول است به کار گیرند. بهطور قطع میتوان گفت که بلاکچین مفهوم کلاسیک حکمرانی را بازتعریف کرده و پایههای قدیم حکمرانی جهان را متزلزل کرده است.
حکرانی بلاکچین در آینده بدون شک ایجاد انعطافپذیری بیشتر در نهادهای متمرکز امروزی را آزمایش و پیاده خواهد کرد و جهتگیری آن به سمت توامندسازی شخصی بیشتر و افزایش مشارکت همه ذینفعان مربوطه به جای تنها تعداد معدودی که مسئول تصمیمگیری هستند خواهد بود و در این زمینه میتوان گفت که حتی برای نهادهایی که بهطور اجتنابناپذیری فعالیتشان تحت مدلهای حکمرانی متمرکز مناسبتر هست، کنترلها و موازنهها جهت ارتقای میزان شفافیت و پاسخگویی در میان تصمیمگیرندگان نقش اساسی را خواهند داشت. آنچه در اینجا اهمیت دارد این است که برای ایجاد این ساختارهای ترکیبی و خلاقانه حکمرانی، فضای لازم نیز که در آن گرایش به سمت تمرکززدایی است گسترش و تکامل یابد.
نگارنده: راهله حزبالهی (کارشناسی ارشد برنامهریزی و تحلیل سیستمهای اقتصادی)
تهیه شده در گروه مطالعات اقتصادی پژوهشگاه فضای مجازی