با گسترش و تداوم دوره اپیدمی بیماری کرونا، مطالعه تحولات اجتماعی پدید آمده بر اثر سبک زندگی مبتنی بر مقابله با کرونا ضروری است. مفاهیم اجتماعی بر اثر تغییرات پدید آمده نیاز به بازتعریف دارند. هسته مرکزی تحولات کرونایی، ناشی از گفتمان، «در خانه میمانیم» است. در خانه میمانیم؛ اصلیترین دستورالعمل برای مقابله با کروناست. در خانه میمانیم؛ یک ایدئولوژیست که همه روابط و مناسبات اجتماعی را حول خود تغییر میدهد. در خانه میمانیم به دلیل پشتیبانی از ارزش «حفظ حیات»، مناسک دینی را هم تعطیل، تغییر و بازسازی میکند. حفظ حیات؛ آن نقطه انتهایی مشروعیت زا در شبکه رابطهای قدرت است. اسلام از آن دسته ادیانی است که حفظ حیات در صدر ارزشهای آن در کنار توحید جای دارد. حال که «در خانه میمانیم» این چنین اهمیتی دارد، مفهوم «حیات خانگی» را برای توضیح روابط و زندگی اجتماعی که حول محور «خانه» شکل میگیرد، صورتبندی میکنیم.
حیات خانگی، نحوهای از زندگی اجتماعی است که افراد در محیط خانه و با تأکید بر مرزهایی که مفهوم «خانواده» ایجاد میکند در زمان طولانیتر از گذشته، زندگی میکنند. آنچه مرزهای این واحدهای اجتماعی را از هم جدا میکند، خانواده است. خانه به تنهایی نمیتواند این واحدها را از هم جدا کند. خانواده بر اساس مناسبات اقتصادی، عاطفی و خونی با «پیوندهای قوی» میان اعضای آن شکل میگیرد.
حیات خانگی مفهومی است که جمع شدن همه اعضای خانواده در زمان طولانی را برای حفظ امنیت در مقابل بیماریهای مسری توضیح میدهد.
آموزش و تحصیل:
آموزش و تحصیل هر چند تحولات زیادی را پشت سر گذاشته است ولی در دوره کرونا به ناچار حضور در مدرسه و تحمل نظم مدرسه یا دانشگاه یا هر محیط آموزشی فیزیکی، در مکان خاص آموزش و حضوری برچیده میشود. بنابراین ارتباطات با همسالان و تحمل نظم آموزشی از میان میرود و گونه دیگر مبتنی بر آموزش غیرحضوری یا مبتنی بر فضای مجازی تجربه میشود. در واقع یک نهاد جامعهپذیری از میان میرود و خانواده یگانه محیط حضوری جامعهپذیری خواهد بود. با این حال باید بررسی شود که فضای مجازی چگونه میتواند جامعهپذیری حیات خانگی کودکان را سامان دهد؟
در حیات خانگی، مادران نقش معلم و گاه واسط معلم را برای دانشآموز ایفاء میکنند، بنابراین مفهوم «مادری» به معلمی توسعه مییابد، مادرانی که دارای فرزندان بیشتری باشند عملاً اغلبِ وقت خود را به آموزش تحصیلی کودکانشان سپری خواهند کرد و بر اساس آموزش مجازی «زمان» آموزش متغیر و تقریباً در همه طول شبانهروز تداوم مییابد. مسئله محدودیت تعداد وسایل ارتباطی برای همه اعضای خانواده تنظیمات و مقررات دیگری را برای دسترسی ایجاد میکند و مسائل مرتبط با نابرابری درون خانواده را نیازمند بازتعریف میکند. در موضوع دسترسی به وسایل ارتباطی و فقدان دسترسی برخی خانوادهها و یا فقدان سواد دیجیتال و رسانهای آنها، مسئله «نابرابری آموزشی» را بسیار با اهمیت میکند که نیازمند حمایت و مداخله سیاستگذاران اجتماعی است.
زنان و حیات خانگی
به دلیل تعطیلی مدارس، مهدکودکها و دیگر نهادهای نگهداری کودک، امکان واگذاری موقت بچهداری به غیر وجود ندارد و ناچار مادران باید در خانه از کودکانشان نگهداری کنند. همچنین به دلیل خطرات ناشی از تهیه غذا از رستورانها و غذا پزها، این وظیفه بار دیگر به خانه واگذار میشود. ضرورت ضدعفونی خریدهای نیازهای اعضای خانواده، تبدیل به وظیفه مضاعف و وقتگیر علاوه بر دیگر کارهای خانگی شده است. با این فروض «کار خانگی» بدون دستمزد هم از نظر کمیت و کیفیت دچار تغییر شده است. همچنین با پیوندی تاریخی که «مادری» با «کار خانگی» داشته است، مفهوم مادری بسیار با اهمیتتر از گذشته شده است و مسائل تقسیمکار خانگی میتواند مفاهیم دیگری مثل « کار کودکان» را متأثر کند.
ارزش و حیات خانگی
کاستلز (1396) ساختارهای اجتماعی را مبتنی بر « ارزش» میداند وسازمان تولید را در جامعه شبکهای و اطلاعاتی بر اساس تحول در مفهوم ارزش صورتبندی میکند. اگر ارزش در نظام سرمایهداری، دارایی مادی است، در جامعه
نمودار1 ماهیت متغیر کار در آمریکا (مشونیس،1396:118)
اطلاعاتی، اطلاعات و دانش؛ در جهان کرونایی، حیات ارزش است، ولی خانواده یا به عبارتی خانه ارزش است که میتواند این حیات را محافظت کند. بنابراین داشتن خانواده دارایی با ارزشی است. خانواده به عنوان عنصر بنیادین جامعه در واقع یک جامعه کوچک است. در جهان کرونایی خانواده در حال جایگزینی جامعه است. بدون خانواده توانایی اجرای دستورالعملهای مقابله با کرونا مخصوصاً در خانه، کاهش مییابد. بدون خانواده در صورت ابتلا، به دلیل نیاز به مراقبت، تابآوری دوره نقاهت کاهش مییابد. مرگومیر ناشی از کرونا با ابعاد خانواده و کامل بودن آن رابطه دارد.
کار و حیات خانگی
همانطور که در 1900میلادی با انقلاب صنعتی انتقال نیروی کار از کشاورزی به کارخانهها انجام شد با انقلاب اطلاعات سهم نیروی کار خدماتی مطابق نمودار1، از کار کارخانهای پیشی گرفت. ( مشونیس، 1395: 117) با گسترش فنآوریهای دیجیتال و اطلاعات، ظهور رسانههای شبکه اجتماعی و موبایلیزه شدن جامعه، تحولی در مفهوم کار آغاز شده بود. جامعه اطلاعاتی ژرژفریدمن به تدریج مفهوم کار را تغییر میداد، همانطور که آلن تورن(1396) توضیح میدهد، جامعه اطلاعاتی که در آن گردش سریع اطلاعات مهمترین عامل محسوب میشود، بر مبنای نوع جدیدی از دانش، شکل جدیدی از سرمایهگذاری، بازنمایی متفاوتی از کار و سازمان اجتماعی بنا شده است. جامعه اطلاعاتی، با کسبوکارهای خرد و دور کار و جدا از هم سازمان تولید را متحول کرده است. بدین ترتیب با سازمانی از تولید مواجهیم که مبتنی بر شبکهای از اطلاعات و دادهها که وجود خارجی ندارند، اندازه کارخانهها کوچک و دستکاری نمادها هسته مرکزی این نوع تولید است. اینها همگی باعث بیاهمیت شدن کارگران تولیدی شده است. این نوع کار جدید بر مبنای دانش و تحصیلات ارزشگذاری میشود.کاستلز(1396) اساسیترین تقسیم بندی را در این جامعه تمایز میان نیروی کار خود برنامهریزیشده
(self-programmable labor) و نیروی کار عمومی میداند. نیروی کار خود برنامهریزی شونده هماهنگ با جامعه شبکهای دارای ویژگی افزایش ظرفیت جستجو و تجمیع دوباره اطلاعات با محوریت ایده پردازی و خلاقیت میباشد. درحالیکه نیروی کار عمومی با افزایش سطح فنآوری با ماشین قابل جایگزینی است. افزایش نیروی کار منعطف، بهطور مستقیم با مؤنث سازی نیروی کار حقالزحمهای طی سه دهه گذشته مرتبط است. سازمان اجتماعی خانواده نیز این نوع سازمان کار را به عنوان روش سازگار وظایف شغلی و خانوادگی زنان تنظیم میکند. (بردلی،هریت،1390: 62) (کاستلز، 1396) کاستلز توضیح میدهد که گرچه در ابتدا به نظر میرسد که زنان به دلیل دستمزد پایین و افزایش آموزش حرفهای در نظام مردسالار استثمار میشوند و در بسط نظام سرمایهداری اطلاعاتی و جهانی به عامل مهمی تبدیل میشوند، ولی در نهایت نظام مردسالار را تضعیف میکنند، با این ترتیب که ضمن تضعیف جایگاه مرد به عنوان نانآور در خانواده، در شرایطِ متحول شدهی کسبوکار معطوف به انعطافپذیری سازمانِ کار، جایگاه شغلی مردان تهدید به تعدیل نیرو و اخراج میشود. این روندهای نشاندهنده تحولات عمیق در رابطه میان مردان و زنان در محیط کار و خانواده است. (کاستلز، 1396: 39)
سازمان اجتماعی کار زنانه توانسته با تحول در ساختار شرکتهای بزرگ آنها را دچارتمرکز زدایی کند و کسبوکارهای خرد درونشبکهای به هم متصل فعالیت میکنند و تحت عنوان تعاونی و شراکت یا ائتلاف راهبردی
(strategic alliances or partnerships) نامیده میشوند. این نوع سازمان کار، سرمایهگذاری شبکهای و اقتصاد شبکهای را ایجاد کرده است که ناشی از ارزشگذاری اعتباری رابطهای و جهانی است و سهم دستکاری اطلاعاتی
(information Manipulation) یا شناختی
(cognitive Manipulation) بالاست
.
برخی برای توضیح تقسیم جنسیتی کار از نظریه سرمایه انسانی به معنی داراییهایی که در یک فرد جمع است استفاده میکنند و با این فرض که هر فردی که بتواند سرمایه انسانی بیشتری در دورههای آموزشی کسب کند میتواند حقوق بیشتری به دست آورد. با این حال زنان به دلیل حضور در خانه نمیتوانند سرمایه انسانی بالایی به دست آورند. (بردلی،هریت،1390: 62) اما شواهدی در ایران نشان میدهد که زنان سهم بالایی در آموزش عالی دارند بنابراین سرمایه انسانی بالایی کسب میکنند که توانایی رقابت با جایگاههای مردانه را دارند.( عبداللهیان، حمید 1395: 332) هلن کراولی (1390) توضیح میدهد که تقسیمهای بین عرصههای عمومی و خصوصی و کار زنان و مردان خاص مدرنیته است. تقسیم کار زنان در خانه و مردان در نیروی کار باعث ابهام ویژگیهای تقسیم کار جنسی شده است زیرا که زنان هم کار بیرون از خانه با دستمزد و هم کار خانگی بدون دستمزد را انجام میدهند بنابراین تقسیم کار بین زنان و مردان نامتقارن است. (کراولی، هلن، 1390: 108) این در حالی است که در جوامعی مثل ایران تقسیم کار خانگی،از این پس بر مبنای مفروضات عصر مدرن قابل تبیین نیست. به نظر میرسد مطابق با نظریه عبداللهیان (1395 ) باید از طریق روابط ترکیبی شیوههای فرهنگی، مناسبات کار خانگی را توضیح داد. به اعتقاد ایشان نیروهای اجتماعی ایران بعد از انقلاب اسلامی 1357 (1979م) از طریق سازوکارهای روابط ترکیبی وارد میدان میشوند و با تعامل اجتماعی و استفاده از واقعیتهای توافقی ارزشهای جدید را در کنار ارزشهای قدیم حفظ میکنند. در این جهان، «تعامل» و «همکاری» پیکره اجتماعات نو را میسازد. (عبداللهیان،1395: 304) بنابراین و بر اساس جامعهشناسی ایران، تقسیم کار خانگی در دوران کرونا مبتنی بر حیات خانگی با تعامل بیشتر زن و مرد و دیگر اعضای خانواده درون خانه، متحول میشود. با این وصف سهم زنان در مناسبات حیات خانگی بیشتر خواهد شد، زیرا که خانه محیط اصلی تعاملات اجتماعی میشود درحالیکه خانه دارای ویژگی زنانه بیشتری از دیگر محیطهاست. به نظر میرسد با تقاطع محوریت خانه، خصلت فرهنگی سازمان کار جدید، روابط مبتنی بر فضای مجازی و زیرساختهای دیجیتال در حیات خانگی در دوران کرونا، تحولات اجتماعی خصلتی زنانه مییابد و نیروی اجتماعی زنان، سهم زیادی در تحولات اجتماعی این دوران خواهد داشت. در جامعه ایران بعد از انقلاب اسلامی 1357 (1979م)، زنان سهم بالاتری از سرمایه انسانی دارا میباشند و توانستهاند سهم بیشتری از تحصیلات دانشگاهی و تولید محصولات فرهنگی را تصاحب کنند. با این فرض که تعامل و تعاون ویژگی حیات خانگی کرونایی است، این حیات خانگی در مقابل «دیگری» بیرون از خانه بیتفاوت نخواهد بود ولی این تعاون در جوامعی که نسبت امر اجتماعی با اقتصاد سیاسی ضعیفتر است پرقدرتتر است. به نظر فرهادی (1373)ایران؛ به لحاظ تاریخی و ساختارهای فرهنگی همواره دارای ویژگی مشارکتجویانه، روابط تعاون و همکاری بوده است. پس حیات خانگی ایرانی پیشبینی میشود با تعاون، همدلی و تعامل، آسیبهای اقتصادی ناشی از تحولات دوران کرونا را جبران کند. دراینباره سهم گفتمان سازی رهبری معظم انقلاب اسلامی با دال مرکزی همدلی مؤمنانه، ورود گروههای جهادی، طلاب و بسیجیان در کمک به کادر درمان درون بیمارستانها، تولید ماسک و گان و دیگر اقلام لازم، کمک به نیازمندان و بسیج عمومی کمک به نیازمندان از شواهد این فرض است که در مقاله دیگری به آن خواهم پرداخت.
حیات خانگی و حیات مجازی
همانطور که قبلتر توضیح دادم، حیات خانگی، بدون بستر ارتباطی مبتنی بر وب و امکانات ارتباط راه دور امکانپذیر نخواهد بود. بنابراین کسبوکارهای زیادی مبتنی بر فضای مجازی و اینترنت در حال شکلگیری است تا پلتفرمهای لازم برای همه وجوه زندگی انسانی محبوس در خانه را در اختیار گذارد. امروز در ایران خریدهای اینترنتی، تماسهای تصویری، آموزش مجازی، جمعآوری کمک برای نیازمندان، مراسم دعا و نیایش، سمینارها، مناظرهها، کنسرتها، سینما و صدها رخداد دیگر بهصورت مجازی و بر بستر ارتباطات راه دور در حال انجام است و مخاطبان و مشترکان زیادی دارد. با این حال مسائل عمده حیات مجازی، نابرابری و تبعیض در دسترسی به گوشی هوشمند و ابزارهای ارتباطی و سواد رسانهای مبتنی بر اینترنت است. نقش دولت و مشارکت مردمی در کاهش این نابرابری راهحل پیشنهادی است. با این حال هنوز نیاز به پلتفرمهای ضروری در حوزه قرضالحسنه، شبکههای اجتماعی تخصصی یا عمومی بومی و شبکه ملی اطلاعات مسائل دیگر برای بهبود شرایط حیات خانگی و دوران گذار این تحولات است. در تولید محصولات فرهنگی توجه به هویت دینی و ملی از ضرورتهای توجه به این ساحت است که امروز با غفلت در همه متولیان حاکمیتی و مردمی همراه است. این آشفتگی بیشتر در حوزه سبک زندگی مسائل عدیدهای را به همراه دارد.
نتیجهگیری:
با طولانی شدن دوره مقابله با کرونا، گفتمان «در خانه میمانیم» همه عرصههای زندگی بشر را متحول کرده است بنابراین برای توضیح تمرکز روابط اجتماعی در خانه، مفهوم «حیات خانگی» را صورتبندی کردیم. حیات خانگی، خانواده را به عنوان دارایی دوره کرونا به عنوان ارزش در نظر میگیرد. در حیات خانگی زنان سهم بیشتری از قدرت خانه را دارا میباشند و درعینحال، مادری به معلمی توسعه مییابد و وظایف زن در خانه افزایش مییابد. همچنین به دلیل بالا بودن سهم زنان ایرانی در تحصیلات عالی بعد از انقلاب اسلامی 57، زنان سرمایه انسانی بالاتری دارند و در تحولات سازمان اجتماعی کار، جایگاه بالاتری دارند. تحولات سازمان اجتماعی کار، نیروی کاری با ویژگی افزایش ظرفیت جستجو و تجمیع دوباره اطلاعات با محوریت ایده پردازی و خلاقیت را طلب میکند، در ادامه سازگاری بین وظایف شغلی و خانوادگی از ویژگیهای دیگر این نوع کار است. به نظر میرسد با تقاطع محوریت خانه، خصلت فرهنگی سازمان کار جدید، روابط مبتنی بر فضای مجازی و زیرساختهای دیجیتال در حیات خانگی در دوران کرونا، تحولات اجتماعی خصلتی زنانه مییابد و نیروی اجتماعی زنان، سهم زیادی در تحولات اجتماعی این دوران خواهد داشت. بالطبع نیازها بر بستر فنآوریهای ارتباطی دیجیتال و فضای مجازی پاسخ داده میشوند و کسبوکارهای متناسب با آن بهسرعت در حال افزایش است. مسائل اصلی حیات خانگی؛ مسئله نابرابری در دسترسی به ابزارهای ارتباطی دیجیتال مثل تلفنهای هوشمند متصل به اینترنت و سواد رسانهای است و مسائل ناشی از تحولات کار و از بین رفتن کسبوکارهای جدید است. به نظر میرسد که جوامعی مثل ایران که رابطه بین اقتصاد سیاسی و امر اجتماعی ضعیفتر است حیات خانگی؛ مبتنی بر تعامل و سازوکارهای روابط ترکیبی شیوههای فرهنگی که بعد از انقلاب اسلامی 57 نشانههای آن ظاهر شد، ایجاد میشود، و ایرانیان با توجه به سوابق تاریخی و بستر فرهنگی با تعاون و یاریگری آسیبهای این گذار را کاهش خواهند داد.
نگارنده: محمدرضا زهرائی (دانشجوی دکتری جامعه شناسی مسائل اجتماعی/ واحد تحصیلات تکمیلی دانشگاه پیام نور تهران)
تهبه شده در گروه مطالعات اسلامی و ارتباطات حوزوی پژوهشگاه فضای مجازی
منابع
بردلی، هریت (1390) درآمدی بر فهم جامعه مدرن جلد3؛ دگرگونی تقسیمبندیهای اجتماعی: طبقه، جنسیت و نژاد، مترجم محمود متحد، تهران، آگه.
تورن، آلن(1396) پاردایم جدید، سلمان صادقی زاده، تهران، انتشارات علمی فرهنگی، صص30-31.
عبداللهیان، حمید، بارتلز، دنیس و همکاران (1395)، رویکردهای مقایسهای، جامعهشناسی، انسانشناسی و ارتباطات، مترجم حمید عبداللهیان، تهران، سمت.
کاستلز، مانوئل (1396) قدرت ارتباطات، مترجم حسین بصیریان جهرمی، تهران، انتشارات علمی فرهنگی.
کراولی، هلن (1390) درآمدی بر فهم جامعه مدرن جلد 3 ؛ زنان و حوزه خانواده، مترجم فیروزه مهاجر،تهران، آگه.
فرهادی، مرتضی (1373) فرهنگ یارگیری در ایران جلد1، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، صص 50-51.
مشونیس، جان (1395) مسائل اجتماعی، مترجم هوشنگ نائبی، تهران، پژوهشگاه فرهنگ هنر و ارتباطات.