امروزه با همه پیشرفتهای فراوانی که بشر در زمینه علم و فناوری داشته است، به دلیل دستکاری در طبیعت و جهان پیرامون خود، زندگی خویش را نیز دستخوش تغییراتی نموده که اختلالات گوناگونی را برای او به ارمغان آورده است. یکی از این اختلالات، اختلال در بعد سلامت روانی اوست. چنانچه اختلالات روانپزشکی ازجمله اضطراب، بهسرعت در جامعه در حال افزایش است و اختلالات اضطرابی، شایعترین اختلالات روانی در سطح کل جامعه به شمار میروند. آمارهای هشداردهنده اضطراب نیز به نوعی بیانگر شیوع نوگرایانه اضطراب در سطح جهان را نشان میدهند.
بهطوریکه قرن بیست و یکم را عصر اضطراب نیز نامیدهاند. در ایالت متحده آمریکا، سالانه بیش از چهل میلیون نفر به آن مبتلا میشوند و میتوان گفت از هر چهار نفر، یک نفر با آن درگیر است. چنانچه مؤسسه بهداشت و روان در استرالیا اعلام کرده است تا سال 2020 میلادی، اضطراب شایعترین مشکل بهداشتی در کل دنیا خواهد بود . همچنین بر اساس نتایج پیمایش سلامت روان در ایران، اضطراب به عنوان شایعترین مشکل روانی در کشور شناخته میشود که بیش از 16 درصد مردم ایران از آن رنج میبرند .
بهطورکلی اضطراب در مقابل آرامش است و در رویارویی با تهدید و ترس و خطر، بهطور ناگهانی رخ میدهد و هرچه آن خطرات به مرگ نزدیکتر باشند، اضطراب نیز به همان مقدار تشدید خواهد یافت؛ اضطراب درواقع با احساس ناخوشایند و مبهمی از ترس در انجام کار یا واقع شدن در حالتی همراه است. اضطراب انواع مختلفی دارد و در زمره بیماریها و اختلالات روانی قرار میگیرد که بهطورکلی میتوان آن را در دو طبقه اضطراب فردی و اجتماعی تقسیمبندی نمود. اهمیت خطر اختلالات اضطرابی به گونهای است که بر اساس یافتههای هی سارن و همکاران [که در سال 2008 بر روی زنان با بیماری اضطراب صورت گرفت]، اختلالات اضطرابی مزمن، میتواند میزان مرگومیر به علل قلبی ـ عروقی را افزایش دهد . همچنین طبق پژوهش کابزانسکی در سال 2009، ارتباط معنیداری بین اضطراب و پرفشاری خون برقرار است . مع الوصف اضطراب علاوه بر اینکه میتواند به تشدید بیماریهای روحی دیگری همچون افسردگی، اسکیزوفرنی، آلزایمر، فوبیا، وسواس، خودکشی و... دامن بزند، میتواند منجر به ایجاد یا تشدید بیماریهای جسمی نیز شده و در آخر به مرگ بیمار ختم شود .
جهان هرچه پیش میرود بیماریهای جدیدتر و بیشتری را تجربه میکند. بیماریها از عوامل محیطی شیوع اضطراب در بین مردم به شمار میروند و رابطهای متقابل دارند. به این معنا که بیمار شدن، اضطراب ایجاد میکند و در مقابل اضطراب نیز سبب ایجاد و تشدید بیماریهای مختلف میشود که در این میان بیماریهای واگیردار، سبب اضطراب جمعی در جامعه میشوند. از جمله بیماریهای واگیردار نوین، کرونا ویروس سال 2019 است که در زمره بیماریهای اپیدمیک قرار گرفته است و با شیوع این ویروس در بین مردم جهان، این پدیده کمک شایانی به افزایش اضطرابی فراگیر در جوامع بشری نموده است. شاید بتوان اینگونه ادعا کرد که هیچ پدیدهای تاکنون در تاریخ بشریت نتوانسته است به اندازه ویروسی به نام کرونا به صورت فراگیر، اضطراب جهانی ایجاد کند و انسان را با واهمهای جدی نسبت به مرگ مواجه کند.
برخی از دانشمندان میگویند: به هنگام بروز بعضی از بیماریهای واگیردار مانند وبا، از هر ده نفر که به ظاهر به علت وبا میمیرند، اکثر آنها به علت نگرانی و ترس [ناشی از آن] فوت میکنند . در مورد بیماری کرونا نیز غالباً اینگونه بوده است؛ چراکه به علت مخفی بودن علائم بیماری، همهگیر بودن آن، سرعت انتشار و انتقال آن و جهل و ابهام نسبت به ابتلا به این ویروس و قوای بدنی، اضطراب ایجاد شده ناشی از آن، از وبا نیز بیشتر بوده است.
یکی دیگر از دلایلی که پیدایش بیماری کرونا سبب افزایش اضطراب جمعی شده و مرگ باوری منفی را در بین مردم افزایش داده است، شباهت علائم آن دو به هم است؛ بر اساس تحقیقات دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی دانشگاه شهید بهشتی، علائم مشابه بین اضطراب و بیماری کووید 19 عبارتاند از: تنگی نفس، گر گرفتگی، تعریق، درد قفسه سینه و لرز . درحالیکه نشانههای عمومی اضطراب عبارتاند از: بیقراری، گیجی، تپش قلب، افزایش فشارخون، افزایش ضربان قلب، فوریت و تکرر ادرار، تعریق بدن، لرزش دستوپا و... . علائم اصلی ابتلا به بیماری کرونا نیز عبارتاند از: تب ماندگار [بالای 38 و 39 درجه سانتی گراد]، سرفههای خشک مداوم، تنگی نفس و درد در ناحیه تحتانی عضلات سینه، خستگی و بیحالی و... .
بنابراین میتوان ادعا کرد غالب بیمارانی که به علت بیماری کرونا در بیمارستان بستری و سپس فوتشدهاند، از اضطراب ناشی از آن بوده است، نه از قدرت کشندگی آن. چراکه اضطراب، علائمی شبیه به ویروس کرونا دارد و با ظهور علائم اضطراب، افرادی که زمینه اضطراب حاد را دارند، با وجود دو متغیر ذهن آگاهی پایین [از مرگ، زندگی و بیماری] و باورهای غیرمنطقی و غلط، دچار اضطرابی شایع به نام اضطراب مرگ میشوند و این امر در سالمندان درصد تأثیرگذاری بالاتری دارد ؛ چنانچه درصد بالایی از مبتلایان کرونا ویروس که از دنیا رفتهاند سالخوردگان بودهاند. البته در بین بهبودیافتگان نیز افراد سالخورده به چشم میخورد که بر اساس یافتهها میتوان گفت آنهایی که نسبت به بیماری، زندگی و مرگ، ذهن آگاهی بالاتر و باورهای صحیح و منطقیتری دارند، از بهزیستی روانشناختی بالاتری برخوردار خواهند بود که این امر سبب افزایش سیستم ایمنی بدن شده و در مواجهه با استرس مواجهه با مرگ، برخوردهای منطقیتر و قوییتری از خود نشان خواهند داد و در نتیجه در صورت سلامت جسمی، بحران بیماری خویش را مدیریت خواهند کرد .
اما بههرحال فرد مبتلا با روش همزادپنداری خود با فوتشدگان این بیماری، دچار وهمی منفی در مرگ باوری نسبت به بیماری کرونا شده و با مرور این باور، سیستم ایمنی بدنش تضعیف خواهد شد و رفتهرفته بیماری پیشروی و عود خواهد کرد و فرد به همین راحتی در معرض خطر مرگی قرار خواهد گرفت که سبب اصلی آن اضطراب مرگ بوده نه ویروس کرونا. بنابراین میتوان گفت ریشه این اضطرابها، در حقیقت مرگ هراسی است و میبایست در صدد رفع آن برآمد.
مرگ هراسی و مرگاندیشی به قدری در بین جوامع شایع است که در علم روانپزشکی و روانشناسی، شاخه¬ای را به نام تاناتولوژی یا مرگ شناسی اختصاص دادهاند که چند دهه از عمر آن میگذرد. تاناتولوژی نیز در واقع برگرفته از واژه تاناتوس، الهه مرگ در اساطیر یونان است. اما یکی از عللی که عامل ایجاد انگیزه در شناخت مرگ میباشد، مرگ هراسی است .
مرگ هراسی علتهای مختلفی دارد که به اختصار عبارتاند از:
1. ترس از مرگ، مردن، مرده، تنهایی، عذاب، شب اول قبر، روز جزا و ترس از دست دادن دوستان و خانواده، هویت، بدن و تعلقات دنیا اعم از اعتبار و ثروت و خوشیهای آن
2. جهل، عدم شناخت و درک صحیح و کافی از مرگ و عالم پسازآن؛ گاهی هیچ شناختی از عالم قبر، قیامت و حتی الطاف خداوند و اهلبیت علیهمالسلام وجود ندارد.
3. باورها و ذهنیتهای غلط از مرگ و زندگی؛ به عنوان مثال اینکه زندگی انسان فقط مختص به همین دنیا است [که البته این ذهنیت بیشتر در جوامع غربی و غیر اسلامی شیوع دارد.]
4. حس گناهکار بودن و
5. نداشتن توشه کافی برای روز قیامت و... .
برخی مرگ و زندگی را چون شب و روز، ذاتی و طبیعی انسان میدانند. گروهی مرگ را مقابل زندگی می¬دانند. بههرحال نگرشها نسبت به مرگ بسیار متفاوت است. اما همانگونه که تنوع شخصیت موجب بروز رفتارهای گوناگونی در رویارویی فرد با مرگ میشود، جوامع بشری نیز در تنوع نگرشهای اجتماعی نسبت به مرگ، تأثیرات به سزایی خواهند داشت. اما این تفاوت نگاهها در جوامع، به عوامل متعددی بستگی دارد. یک دسته از این عوامل، به ساختارهای بنیادی جامعه مربوط میشوند، همچون ارتباط جامعه با محیطهای طبیعی و فرهنگ آن جامعه و دستهای دیگر که منشأ آن رفتارهای گروهی و زمینههای اجتماعی و شخصیتی مردم آن جامعه میباشد. همچنین نقش سازمانهای اجتماعی مانند سازمانهای اقتصادی، حکومتی، رسانهای، خانواده و دین نیز از تأثیرگذاری بسزایی در شکلگیری و جهتدهی نگرشهای اجتماعی و فرهنگی یک جامعه پیرامون مرگ، دارا هستند. به این ترتیب ما با انواع نگرشهای انکارکننده، پذیرنده، مشتاقانه و مبارزهجویانه در برابر مرگ روبرو میشویم. از این میان شبکههای اجتماعی و فضای مجازی، نقش تعیینکنندهای در این جهتدهیهای فرهنگی و شکلگیری نگرشهای گوناگون پیرامون مرگ باوری دارند.
مرگ باوری از منظر دین به این معنا نیست که مردمباور داشته باشند که روزی میمیرند. بلکه به این معنا است که مردم نگرش صحیحی نسبت به مرگ پیدا کنند. در واقع مرگ باوری یعنی آنکه مردم درک و آگاهی صحیحی نسبت به مرگ، جهان پس از مرگ، حوادث و حالات قبل و بعد آن را پیدا کنند و بیاموزند، بایدها و نبایدهای دنیا برای آمادگی مرگ را بشناسند، راههای جبران گناه را بدانند و از توشه آخرت آگاهی پیدا کنند و در جهت کسب آنها بکوشند و جزو دغدغههای ایشان شود. در این صورت درک صحیحی از مرگ در آنها ریشه کرده و کمکم تبدیل به مرگ باوری در آنها خواهد شد.
ازجمله راهکارهایی که میتوان در این حوزه ارائه داد، آماده ساختن نفس در برابر مرگ است نه فرار از مرگ؛ امیرالمؤمنین علی علیهالسلام دراینباره میفرماید: «برای مرگی خودتان را آماده کنید که اگر از آن فرار کنید شمارا مییابد و اگر در جای خود بمانید شمارا میگیرد و اگر فراموشش کنید شمارا از یاد نمیبرد .»؛ بنابراین «هرگاه از چیزی میترسی، خود را در آن بیفکن که گاهی ترسیدن از آن چیز، مهمتر از واقعیت خارجی است ». استیو جابز (مدیر درگذشته شرکت اپل)، در آخرین سخنرانی خود در دانشگاه استنفورد، به نقل از الیزابت کوبلوف مهمترین الگوی زندگی خود، میگوید: «هر روز را چنان زندگی کن که گویی آخرین روز عمرتان است...؛ از آن زمان تابهحال، ۳۳ سال گذشته. هر روز به آینه نگاه کردهام و از خود پرسیدهام اگر امروز آخرین روز زندگیام باشد آیا همان کاری را انجام میدهم که امروز میخواهم انجام دهم؟ و هر زمان برای چند روز متوالی جواب این سؤال برایم منفی باشد میدانم که باید چیزی را تغییر دهم. به یاد داشتن اینکه به زودی خواهم مرد، مهمترین چیزی بوده که به من کمک کرده است تا تصمیمات بزرگی در زندگیام بگیرم.». شاید این جمله در زندگی دنیوی او تدیر بسزایی داشته است اما دقیقتر آن را در کلام امام حسن مجتبی علیه¬السلام میخوانیم که با در نظر گرفتن سعادت هر دو دنیا بیان گردیده است که حضرت فرمودند: «برای دنیایت به گونهای زندگی کن که انگار تا ابد زنده هستی و برای آخرتت طوری زندگی کن که انگار فردا خواهی مرد ». بنابراین آنچه در مورد مرگ هراسی میتواند مفید باشد، فرار از مرگ نیست، بلکه مرگ باوری و جاری کردن آن در زندگیمان است؛ چراکه مرگ باوری میتواند به غلبه بر این ترس کمک کند و در نتیجه اضطراب ناشی از آن را بکاهد.
اما امروزه بیشترین فضای کاربردی و مشترک انسانها، فضای مجازی است. به گونهای که محققین در حوزه سایبری، فضای مجازی را فضای دوم زندگی انسانها میشناسند. بنابراین در باب مسئله مرگ باوری دینی، میتوان از ظرفیت فضای مجازی نهایت استفاده را برد و بهانحاءمختلف در باورپذیری صحیح مرگ در راستای کاهش اضطراب اجتماعی در بین مردم، اقدامات مفیدی را در فضای مجازی انجام داد.
از جمله اموری که میتوان در این فضا انجام داد عبارتاند از:
1. آگاهی بخشی عمومی نسبت به حقیقت مرگ و جهان پس از مرگ
2. آگاهی بخشی نسبت به تأثیرات مرگ باوری در زندگی مادی و معنوی انسانها
3. آگاهی بخشی نسبت به غفران الهی
4. معرفی و بیان داستان افرادی که برای دقایقی مرگ را درک کرده و از آن جهان بازگشتهاند.
5. جهتدهی و معرفی مرگ به عنوان حقیقتی غیر ترسناک
6. تبیین و پیادهسازی راهکارهای مرگ باوری مثبت به جای مرگ هراسی یا مرگ باوری منفی
7. تلاش برای ایجاد انگیزه عمومی در جهت تغییر شیوههای معیشتی و فرهنگی به سبک زندگی اسلامی
8. راهاندازی پویشهای طلب حلالیت، استغفار، جبران مافات و پویشهایی از این قبیل به منظور آرامش وجدان و کاهش ترس و اضطراب از دوران پس از مرگ.
9. تولید و نشر محتواهای متنوع از زندگی علما و شهدا در جهت انس و زنده نگاه داشتن یاد مرگ از طریق عبادت و خوابیدن در قبر، تداوم زیارت اهل قبور و... .
10. راهاندازی پویش زندگی از نگاه یک کرونایی، جهت همزادپنداری با بیماران کورونایی و پشتیبانی محتوایی به منظور القاء نگاههای حقیقی و مثبت به بلا و مرگ.
11. راهاندازی پویش جهان پسا کرونا؛ در جهت حفظ و تقویت معنویت ایجاد شده و تداوم برنامههای دعا و توسل در زمان این بیماری.
نگارنده: محمد محمدی
تهیه شده در گروه مطالعات اسلامی و ارتباطات حوزوی پژوهشگاه فضای مجازی