مقدمه
اگر چه این پیوند می تواند مبارک و دارای مزایای نسبی باشد اما مسئولان و اعضاء خانواده ها به ویژه والدین، نباید از این حقیقت غافل شوند که اگر فضای مجازی از طرف آنان به درستی مدیریت نشود مزیت های فن آوری ارتباطات در این موقعیت می تواند به تهدیدی جدی برای جامعه به ویژه نهاد خانواده تبدیل شود و علاوه بر این که آثار مخرب بالفعلی داشته باشد برای دوران پساکرونایی نیز مخاطرات بسیاری در پی داشته باشد.
بی تردید با قرنطینه خانگی و تدابیر مسئولان سرانجام ویروس کرونا مهار و نهایتا ریشه کن خواهد شد. اما نباید فراموش کنیم که آنچه باقی می ماند پیامدهای خطرناکی است که رهاشدگی فضای مجازی و اعتیاد به آن بر جای خواهد گذاشت. بنابراین لازم است همگان به ویژه نهاد خانواده مدیریت فضای مجازی را بیش از گذشته جدی بگیرند.
با توجه به وضعت کرونایی و ضرورت توسعه فضای مجازی، مقرر شد نقش خانواده ها را در مدیریت فضای مجازی در چهار بخش ذیل در قالب چهار کرونانوشت پی گیریم که در این بخش، گزینه (ج) مورد بررسی قرار خواهد گرفت:
الف) خانواده؛ وضعیت کرونایی و فضای مجازی.
ب) خانواده و لزوم فراگیری سواد رسانه ای.
ج) خانواده و لزوم سلامت ارتباطی.
د) خانواده و مدیریت فضای مجازی.
ج) خانواده و لزوم سلامت ارتباطی
باید توجه داشت که روح انسان متأثر از عملکرد اوست. بنابر این هر نوع رفتار رسانه ای می تواند افزون بر آن که جان خود آدمی را آلوده می کند برای دیگران نیز خطرناک باشد به ویژه آن که در فضای مجازی منتشر شود. به عبارت دیگر تولید و توزیع و مصرف پیامهایی که امروزه در فضای مجازی منتشر می شود از نظر روحی و اخلاقی به مراتب می تواند از ویروس کرونا فراگیرتر و هم مخرب تر باشد.
از نظر قرآن کریم یکی از تعاملات انسان، ارتباط با خویشتن است. از نگاه دین، انسان همچنانکه باید به سلامت جسم خود اهمیت دهد و از آلوده شدن آن پیشگیری کند، باید به سلامت نفس و روح خود نیز توجه ویژه داشته باشد. در قرآن کریم از سلامت و بیماری قلب انسان فراوان سخن به میان آمده است:
(
یَوْمَ لاَ یَنْفَعُ مَالٌ وَ لاَ بَنُونَ * إِلاَّ مَنْ أَتَی اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ)
[1]
روزی که هیچ مال و فرزندی سود نمیدهد، مگر کسی که دلی پاک به سوی خدا بیاورد.
(
وَ أَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَتْهُمْ رِجْساً إِلَی رِجْسِهِمْ وَ مَاتُوا وَ هُمْ کَافِرُونَ)
[2]
اما کسانی که در دلهایشان بیماری است، پلیدی بر پلیدیشان افزود و در حال کفر درمیگذرند.
بر اساس این آیات و واقعیات رفتاری آدمی، روشن می شود که رابطه رفتار انسان با روح او، علت و معلولی است و همه ارتباطات ما بر قلبمان اثر وضعی دارد. بنابراین، سلامت، و بیماری روح انسان ارتباط مستقیمی با عملکرد وی دارد.
تعریف سلامت ارتباطیایجاد ارتباط به عنوان تنها مسیر کسب اطلاعات و معلومات و تحقق «شاکله» انسان، باید از سلامت لازم برخوردار باشد؛ زیرا دیگر رفتارهای انسان معلول باورها و ارزشهایی است که از راه ارتباطات به دست میآورد. بنابراین، در صورتی که انسان سلامت ارتباطاتی داشته باشد از وی رفتارهای سالمی نیز انتظار میرود.
بنابر این، ارتباطات، عامل نقل و انتقال اطلاعات است و آنها بنمایههای کنشهای انسان به شمار میروند. به عبارت دیگر، سلامت ارتباطی یعنی «تولید، توزیع و مصرف اطلاعات مورد نیاز و مفید مبتنی بر اساس اصول اخلاقی و دینی برای نیل به زندگی سعادتمندانه». پس ارتباطات هر فرد با باورها و ارزشهای وی رابطه مستقیمی دارد. از آن جمله، کسب اطلاعات است که سنگبنای شخصیت انسان به شمار میرود. زیرا دانش سالم به بینش سالم و در نهایت به کنش سالم میانجامد.
ضرورت حفظ سلامت ارتباطیامروزه انبوه متراکم و رو به افزایشی از اطلاعات به وسیله ابزارهای مدرن ارتباطی نگهداری، تولید، ارسال و دریافت میشود. به راستی چه مقدار از این دریای مواج مورد نیاز ما و در راستای زندگی فردی و اجتماعی ماست؟ ما در فضایی زیست میکنیم که انسانوارههای صنعتی در همه زوایای زندگیمان حضور چشمگیری دارند که نهتنها نمیتوانیم آنها را حذف و حتی محدود کنیم، به دلایلی هر روز بیشتر به آنها نیازمند و وابسته میشویم.
رسانه ها این انسانگونههای صنعتی، بیش از همنوعانی که در گذشته با آنها نشستوبرخاست میکردیم و ارتباط داشتیم، و در بسیاری از مواقع به جای آنان با ما ارتباط دوسویه برقرار میکنند. آنها در جایجای زندگیمان حضوری فعال دارند. از مهمترین مبادی معرفتی ما شدهاند، برایمان جذابترین داستانها را به شیرینترین زبان بازسازی میکنند و آنقدر همنشینی با آنها برایمان اعتیادآور شده که به شدت به آنها احساس نیاز میکنیم؛ غافل از صحت و سقم مطالب و اخباری که به ما میدهند. از این رو، آنها به نوعی قبله آگاهیهایمان شدهاند؛ قبلهای که بیاختیار همه به آن روی آوردهایم.
فناوری اطلاعات، از یکسو آزادی عمل و از دیگر سو حریمهای خصوصی برای انسان پدید میآورند و قدرت او را در همه فرایندهای ارتباطی، یعنی دریافت، نگهداری، تولید و توزیع پیام، به صورت چشمگیری بالا میبرند، بنابراین، بیگمان اگر این توانمندی با اقدامات پیشگیرانه و درمانی مهار نشود، میتواند برای سلامت فرد و جامعه بسیار خطرناک باشد.
سیلاب اطلاعاتی که به وسیله رسانههای همگانی جاری میشود، با بیقیدی انسان، به تدریج تمامی جوامع را در خود غرق میکند. افرادی که خواهناخواه در این جوّ اطلاعاتی تنفس میکنند، از این اطلاعات نیز تغذیه مینمایند و اندکاندک در جریان امور قرار میگیرند و این اطلاعات را برای همنوعان خود بازگو میکنند.
تمام این عوامل هرچند نامحسوس و مبهم است، بر رفتار ما اثر میگذارد، ولی همانطور که رودهای بزرگ از پیوستن جویبارها به وجود میآیند، رویدادهای بزرگ نیز از رویدادهای کوچک پدیدار میشوند. این جریان، پیامهای رسانههای همگانی هستند که به تدریج با پیوستن به هم، ما را در خود غرق و در روش زندگی و شیوه عمل ما تغییر ایجاد میکنند و درنتیجه، از طریق مغزشویی نامحسوس ـ البته جزئی و بسیار کند ـ باورهای تازهای در ما به وجود میآورند.
به راستی همراهی و همنشینی با کدام انسان، مؤثرتر از همنشینی با رسانههایی است که با جذابیت و مهارت تمام میتوانند به ترویج فضیلتها و رذیلتهای اخلاقی بپردازند؟ بی تردید اطلاعاتی که از رسانهها دریافت میشود، اثر وضعی خود را بر روح انسان میگذارد.
دشواری اجرای اخلاق اطلاعات، حتی در مفهوم ساده آن و بدون نگاه به ابعاد محتوایی، به مسئله تنوع کانالهای اطلاعاتی و تنوع بسیار معیارها و مقیاسهای مورد استفاده برمیگردد. واقعیت آن است که وقتی یک فناوری جدید پذیرفته میشود، برخی از نتایج و عوارض کاربرد آن ممکن است پرهیز ناپذیر باشند.
[3]
این وظیفه مهم در حفظ و تداوم سلامت ارتباطی در مرحله اول به عهده نهاد سپس نهادهای اجتماعی است. از نظر اسلام، مسلمانان در رفتار فردی و اجتماعیشان باید همواره از مظاهر قدرت، همگام و هماهنگ با اهرمهای مهار آن استفاده کنند.
امروزه فن آوری ارتباطات را باید مهمترین مظاهر قدرت و منشأ تولید آن دانست که زمینه ساز توسعه قدرت بشر در سایر ابعاد زندگی است. بنابر این اگر به تناسب توسعه سخت افزاری و نرم افزاری فضای مجازی به سلامت محتوایی آن توجه نشود، مخاطرات جبران ناپذیری برای جامعه و به ویژه نهاد خانواده خواهد داشت.
نقش نهاد دین در سلامت ارتباطیاز نگاه اسلام، نیاز به دین و نهاد دین، موضوعی در عرض دیگر موضوعات زندگی انسان نیست، بلکه اصل زندگی او و جهت دهنده دیگر نهادهای اجتماعی است. نهاد دین باید با تقویت باورهای دینی، ترویج ارزشهای الهی و تعیین هنجارهای متناسب با روند رو به رشد فناوری ارتباطات، برای حفظ و تداوم سلامت ارتباطی و اطلاعاتی، وظایف افراد و دیگر نهادهای اجتماعی را درخصوص عناصر فرهنگی روشن کند.
دینی که به همه زوایای زندگی انسان و نیازهای معنوی و مادی او توجه دارد، هرگز نمیتواند درباره مهمترین موضوع زندگی او، یعنی ارتباطات و اطلاعات، نظر نداشته باشد؛ چنانکه کتاب به عنوان رسانهای کارآمد، همواره از دو نظر سلبی و ایجابی مورد توجه دین و متدینان بوده است. سلبی برای پیشگیری از پیامدهای منفی آن برای سلامت روح انسان، و ایجابی برای بهرهگیری از آن در راستای حفظ، تقویت و ارتقای سلامت روحی بشر.
بخشی از سواد رسانه ای را باید در آشنایی با شاخص های سلامت ارتباطی جستجو کرد که مهمترین و اساسی ترین نهادی که این معیارها را تعیین میکند نهاد دین است. که نهاد حکومت و نهاد خانواده در هم افزایی یکدیگر باید از این منبع عظیم الهی در حفظ سلامت ارتباطی جامعه از آن بهره ببرند.
نقش دین را در تعیین شاخص های سلامت ارتباطی و تعیین قلمرو تولید، توزیع و مصرف رسانه ای می توان در پنج عنصر اصلی فرهنگی به دست آورد.
1-3. تقویت باورها
نخستین راه مدیریت و مهار فناوری ارتباطات و اطلاعاتی که بر بستر آن مبادله میشود، تقویت باورهای دینی است. باورها در هر فرهنگ، اساس دیگر عناصر فرهنگی است. از این رو، تقویت باورهای دینی در همه سطوح، به ویژه مبدأ و معاد میتواند عامل مهمی برای مهار انسان باشد. با توجه به گرایشهای نفسانی انسان، به ویژه در خلوتها و آزادیهایی که فناوری ارتباطات برای وی پدید میآورد، تنها باور به حضور خدا در مقام مهمترین و مؤثرترین مظهر قدرت نرم، میتواند در مهار نفس سرکش انسانکه همواره او را به بدی فرامیخواند، اثرگذار باشد.
2-3. تقویت ارزشها
ارزشها، عنصر دوم فرهنگ به شمار میروند و شامل اموری می شوند که از نظر دین مطلوبیت دارند. ارزشهای دینی که در باورهای توحیدی ریشه دارند، تا آنجا در جامعه نقش آفرینی میکنند که آموخته شوند، مناسب حال باشند و افراد آنها را به صحنه زندگی آورده باشند. هر فرد برای رشد خود، به منظومهای از ارزشها نیازمند است که در جامعه راهنمای اعمال او باشد.
تقوا مهمترین ارزش اخلاقی است که تضمین کننده صلاح فرد و جامعه و تنها معیار برتری انسانها در پیشگاه الهی است. این اهرم، مهار درونی است که در خلوت و جلوت میتواند بر مبنای باور به حضور همیشگی خداوند موجب حفظ انسان از بیماریهای روحی شود. از این رو، مؤمنان وظیفه دارند در حد توان این نیروی درونی را تقویت کنند:
(
فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَ اسْمَعُوا وَ أَطِیعُوا وَ أَنْفِقُوا خَیْراً لِأَنْفُسِکُمْ وَ مَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ)
[4]
پس تا میتوانید از خدا پروا بدارید و بشنوید و فرمان ببرید، و مالی برای خودتان [در راه خدا] انفاق کنید، و کسانی که از خسّت نفس خویش مصون مانند، آنان رستگاراناند.
3-3. تقویت هنجارها
بخش مهمی از معارف دینی احکامی است که هنجارهایی را برای همه ابعاد زندگی فردی و اجتماعی معیّن کرده است. دین برای آنکه چرا، چه چیزی، چه موقع، کجا، به چه صورت و از چه جایی مطلبی را بشنویم یا ببینیم یا برای دیگران بفرستیم، معیارهایی تعیین کرده است. از این رو، سبک زندگی مؤمن و غیرمؤمن در عمل متفاوت میشود.
متدینان در سایه ایمان، به سلاح چیرگی بر اطلاعات نامطلوب و مضر مجهز میشوند و دقیقاً همین عامل، رفتار و کردار آنان را دارای معنا و مفهوم و هدف میسازد و به همه اینها روح میبخشد و همانگونه که معتقدند، آنان را از نوعی نیرومندی اخلاقی برخوردار میکند.
4-3. تقویت محصولات
ظرفیتهایی که فناوری ارتباطات برای تولید و توزیع محصولات فرهنگی پدید آورده، فضای مجازی را به بازار گستردهای برای عرضه پیام تبدیل کرده است. در این بازار، کالاهایی خریدار دارد که بتواند مزیتهای نسبی داشته باشد. بنابراین، نهاد دین نمیتواند نسبت به این فضای مجازی و تأثیرات آن ساکت باشد. نهاد دین باید همواره متدینان متخصص را به تولید محصولات فاخر و برخاسته از باورها، ارزشها و هنجارهای دینی تشویق و انگیزههای آنان را در این جهاد فرهنگی تقویت کند.
تولید محصولات و برنامههای مناسب هر عصر که بر اساس دعوت اسلامی، امربهمعروف، تبلیغ، تعلیم، اعلان و... شکل میگیرد، افزون بر معرفی اسلام و تبلیغ آن، در برابر شبهات و جنگ روانی و تهاجم فرهنگی به پامیخیزد تولیدات نرمافزاری و سختافزاری را دربرمیگیرد.
مهمترین بعد جهاد در عصر ارتباطات، شناساندن چهره زیبای دین اسلام است که مطابق با فطرت آدمی است و این مهم تنها با تولید محتوا و برنامههایی که میتواند معرف اسلام ناب باشد، محقق میگردد. «جهاد تولیدی» یعنی «تلاش در جهت فراهم کردن امکانات سختافزاری و نرمافزاری و تولید برنامه متناسب با نیازهای جامعه بشری، به منظور معرفی تبیین ارزشها و دفاع از کیان و حریم اسلام».
5-3. تقویت نمادها
نهاد دین با توجه به تعارضات فرهنگی، همواره از راههای مناسب، قداست آیینها و نمادهای خود را حفظ میکند. بدون رعایت احترام و حفظ قداست نمادها، نمیتوان به روش مؤثری برای حفظ مفهوم سنت و آیین دست یازید. در حقیقت سنتها و آداب چیزی نیستند جز شناخت حاکمیت و احترام به آن و اقتدار نمادها و اعتبار دادن به روایاتی که محتوای این نهادها را شکل میدهند.
بااهمیتترین روایات و قصص را در ادیان میتوان جست و جو کرد، مثلاً در «سِفر پیدایش» یا «بهاگاواد ـ گیتا»
[5] و یا قصص قرآن. عدهای ـ از جمله مورخ معتبری چون «آرنولد توین بی»
[6] ـ معتقدند: «فرهنگ و جامعهای که در مرکز ثقل خود فاقد چنین داستانهای مذهبی باشد، محکوم به زوال است».
[7]
نقش نهادهای اجتماعی
به هر میزان که نهادهای سنتی و اجتماعی قدرت خود را در سازماندهی و تشکیل بافتها و باورهای ذهنی انسان از دست بدهند، و به هر میزان تأثیرشان در مجهز ساختن انسانها به قدرت قضاوت و تشخیص و انتخاب بر اساس ملاکها و ضوابط ارزشی و نهادی کاهش یابد، مهار اطلاعات دشوارتر میشود و در نتیجه ارزشهای اخلاقی افول میکند و اهرمهای نظارتی ناکارآمدتر میگردد.
این نکته بسیار مهم است؛ زیرا بیشتر نویسندگان و کسانی که پیرامون نهادهای اجتماعی مطلبی مینویسند ـ به خصوص جامعهشناسان ـ توجه ندارند که تضعیف هر نهاد، موجبات ضعف قدرت انسانها را در مقابله با بحرانها و آشوبهای اطلاعاتی فراهم میسازد.
[8]
تمامی نهادهای اجتماعی یک جامعه به طور اعم، نقش مهارکننده را دارند و خود، دستگاه کنترلکننده آن هستند. بیحکمت نیست که در اسلام این همه بر حضور در اجتماعات و توجه به نهادهای رسمی و غیررسمی اجتماعی، همچون نهاد دین، آموزش و حکومت تأکید شده است.
نقش نهاد حکومت
فناوری ارتباطات به عنوان مهمترین اهرم تولید و حفظ قدرت نرم و سخت، مورد توجه همه حکومتها قرار دارد. نهاد حکومت همچنانکه در توسعه این فناوری ارتباطات نقش اصلی را ایفا میکند، میتواند با روشهای مستقیم و غیرمستقیم و با تقویت و بهرهگیری از دیگر نهادها اجتماعی بر فناوری ارتباطات و چرخه اطلاعات نظارت و آن را مهار کند.
هیچیک از بنیانگذاران مذهبی، نه بودا و نه موسی
و نه عیسی
و نه محمد
و نه حتی لوتر هیچکدام هرچه را که مردم میخواستند به آنها هدیه نمیکردند، بلکه چیزی را به آنان عرضه میداشتند که برای آنها ضروری و مفید بود. اما تلویزیون این وظیفه و مسئولیت را ندارد که آنچه را مردم بدان نیازمند هستند و برای آنها ضروری و مفید است، بدانها عرضه کنند؛ زیرا تلویزیون دوستدار مصرفکننده است؛ انسان هر وقت دلش خواست میتواند به آسانی آن را روشن یا خاموش کند.
[9]
خودکفایی و استقلال در بعد سختافزاری و نرم افزاری فناوری اطلاعات، مهمترین گامی است که حکومت دینی میتواند در ایفای نقش خود در این جهت بردارد.
نقش نهاد خانواده
با وجود توسعه رسانه ها و نقش فضای مجازی در سامان دهی افکار و رفتار ما هنوز هم این نهاد خانواده است که باورها، ارزشها و هنجارها را در عمل به به اعضای خود میآموزد و در حد امکان بر آنها نظارت میکند.
این نهاد خانواده است که باز در رهایی فضای مجازی، مشخص میکند چه اسراری از دنیای بزرگسالان برای کودکان میتواند فاش شود و کدام باید مخفی بماند. آنان در حضور کودکان از به کاربردن واژگان مخصوص و بیان مطالبی معیّن خودداری میکنند و آنها را برای خردسالان نامناسب تشخیص میدهند. خانوادهای که بر روی کودکان و محیط اطلاعات فرزندان خود نظارت ندارد و یا از عهده کنترل اطلاعات دور و بر آنان ناتوان است، خانواده نیست.
[10]
فروریختن محدودیتها، و سرعت و پیچیدگی که پیامد طبیعی توسعه فناوری ارتباطات است، ضرورت و اهمیت مدیریت ارتباط را دوچندان میکند. فناوری ارتباطات به همان میزانکه فرد و جامعه را توانمند میکند، نمیتواندبه آنان قدرت و بینش پیشگیری و مهار بدهد.
این فناوری از سویی قدرت آدمی را در چهار حوزه نگهداری، تولید، ارسال و دریافت به طرز عجیب و نامحدودی بالا برده است و از سوی دیگر، با ایجاد فضای مجازی، انسان را از فشارهای هنجاری محیط واقعی رهانیده است. این وضعیت دو رهاورد داشته است که میتواند به نابودی فرد و جامعه بینجامد: ارائه قدرت مطلق و آزادی مطلق.
نبود محدودیتها و آسودگی خاطر از نظارتهای اجتماعی، سبب میشود هر کس کمترین دسترسی به این فناوری دارد، هر نوع پیامی را به هر صورتی، هر زمانی، برای هر کسی، هر چند بار، در هر کجا بفرستد یا از طرف مقابل دریافت کند. پیامهایی که بسیاری از اوقات اگر برای سلامت روحی و ارتباطی انسان زیانآور نباشند به یقین سودمند هم نخواهند بود.
همچنان که حفظ سلامت جسمی ما در سایه دو اصل پیشگیری و درمان است. نهاد دین که عهده دار حفظ سلامت روحی جامعه است برای تدام این بعد از سلامت جامعه دو مرحله پیشگیری و درمان را مد نظر قرار داده است. دو اصل تقوا و توبه که در آیات و روایات به فور به آن اشاره شده در واقع تضمین کننده سلامت روحی نهاد خانواده است.
از آنجا که بر اساس فرهنگ اسلامی اطلاعات خوراک روحی انسان به شمار می روند ابتدا باید نهاد حکومت و نهاد خانواده با تکیه بر اموزه های دینی از تولید، توزیع و مصرف اطلاعات ناسالم و غیر اخلاقی با اصل تقوا ار آنها پیشگیری کنند و در صورت ابتلاء باید با اصل دوم یعنی توبه خسارات را جبران کنند در غیر این صورت سلامت جامعه به مخاطره خواهد افتاد.
بنابراین، انسان مسلمان بیش از هر چیز نیازمند توانمندسازیخود در مدیریت ارتباط، به ویژه متناسب با اقتضائات فناوری ارتباطات است تا بتواند اطلاعات سالم را به میزان مورد نظر کسب، حفظ، توزیع و دریافت کند و در سایه آن افزون بر رفع نیازهای فردی و اجتماعی، نقش خود را به عنوان عنصری سالم در جامعه ایفا نماید.
نگارنده: حجت الاسلام و المسلمین حجت الله بیات (عضو هیأت علمی و معاون گروه روانشناسی و ارتباطات دانشگاه قرآن و حدیث)
تهیه شده در دفتر مطالعات اسلامی و ارتباطات حوزوی پژوهشگاه فضای مجازی
.[2] توبه، 125.
[3]. نک: جامعهشناسی جامعه اطلاعاتی، ص139 – 140.
[7]. نک:
تکنوپولی، ص ۲۶۹.
[8]. نک: تکنو پولی، ص122-124.
[9]. زندگی در عیش مردن در خوشی، ص 2۵۹.