اخلاقیات روزمره مدرن بر پایه حفظ حریم خصوصی، فردیتگرایی، منفعتگرایی و پایبندی به تعهدات متقابل استوار شده است. بهظاهر این اخلاقیات پاسخگوی تأمین نیازهای جامعه مدرن است. فرد صرفا مسئول آن چیزی است که به صورت رسمی تعهد کرده است و در سایر امور، منفعت شخصیاش بر همه چیز اولویت دارد. مراد این نیست که همه افراد در جامعه مدرن اینگونه عمل میکنند ولی بسیاری از افراد چنین عمل میکنند و برای اینگونه عمل کردن بازخواست نمیشوند. درواقع، هیچ فشار اجتماعی جدیای وجود ندارد که فرد به نحو دیگری عمل کند.
جوامع در حال توسعه نیز تاجاییکه مسیر مدرنشدن را پیمودهاند به چنین اخلاقیاتی نزدیک شدهاند. اما در شرایط بحرانی افراد انتظاری بیش از این اخلاقیات سرد از یکدیگر دارند؛ در شرایطی که مشغلههای روزمره فرد تعطیل میشود و سرگرمیها و تفریحات معمول غیرممکن میشود و درواقع، در شرایطی که تمام نسخهپیچیهای فرهنگ مدرن برای کار و استراحت و تفریح فرد معطل میماند، فرد نیاز خفتهاش را به روابطی غیرمنفعتطلبانه، صمیمانه، فداکارانه و متعهدانه (نه تعهدی از پی یک قرارداد بلکه تعهدی عاطفی و خالص) بیشتر احساس میکند. درنتیجه، به نظر میرسد در چنین شرایطی اخلاقیات معمول نمیتواند مناسبات افراد را بهنحو رضایتبخشی برآورده کند. درشرایط بحرانی مانند کرونا جامعه متوجه میشود به پزشکی نیاز دارد که بیش از تعهد کاریاش خدمترسانی کند؛ به دوستی که ریسک بیمار شدن را بپذیرد و در گرفتاریها و کمبودها دوست بیمارش را همراهی کند؛ به مناسبات اجتماعیای که حال بد فرد را بفهمد و فراتر از منفعتطلبیهای معمول حس دلگرمی و اطمنیان به افراد بدهد. درواقع، در شرایط بحرانی، افراد به اخلاقیاتِ سنتیای نیاز پیدا میکنند که آن را بهعنوان امری عقبافتاده و زیادی احساساتی طرد میکردند. در این شرایط انسانها تاحدی با اقتضائات جوامعِ نیاکانشان که اخلاقیات متفاوتی را دنبال میکرد، همدل میشوند. آیا همانطور که جامعه برای پیشرفت کاری و مالی و عمل به تعهدات رسمی، افراد را تحت فشار میگذارد نباید آنها را برای نوع دیگری از اخلاقیات فداکارانهتر، جمعیتر، احساسیتر و مسئولانهتر تحت فشار گذارد و بازخواستشان کند؟ آیا ما به اخلاقیات عمیقتری نیاز نداریم که بتواند در شرایط بحرانی نیز ما را حفظ کند؟ اینها پرسشهایی است که فراروی یک جامعه در حال مدرن شدن قرار دارد، تا سرمایههای خود را بهتر بشناسد و صرفا تلاش نکند خود را با متر و معیارهای جوامع مدرن ارزیابی و منطبق نماید.
در اخلاقیات رواقی، فرد تلاش میکرد زیستن در شرایط بحرانی را بهنحوی بیازماید و تجربه کند که به متن زندگیاش بدل شود. رواقیان برای این امر، انواعی از آزمونهای ذهنی و واقعی را طراحی میکردند؛ در بسیاری از آزمونهای ذهنی، فرد خود را در موقعیتهای خطیر مواجهه با مرگ در نظر میگرفت؛ اینکه گرفتار بیماری دشواری شده است یا اینکه زندگیاش را برای اعاده حقی به خطر میاندازد. در آزمونهای واقعی، رواقیان شرایط دشواری برای خود پدید میآوردند مثلا در عیدی که همه به عیش و نوش مشغول بودند، روزه میگرفتند یا غذاهایی ساده میخوردند تا توان نفس خویش را در برابر دشواریهای احتمالی آینده تقویت کنند. ما افزون بر آزمونهای رواقی باید از راه دیگری نیز شرایط بحرانی را به متن زندگی آورده تا در برابر شکنندگیهایی همچون شکنندگی در برابر یک بیماری همهگیر مقاومتر شویم. آزمون دوست داشتن یکدیگر، کمک کردن به یکدیگر، دلگرمی دادن به هم و در یک کلمه تقویت انسجامهای اجتماعی در سطح خانواده، دوستان، شهر، کشور و کل جهان. شاید کرونا بتواند به تقویت زیستن اخلاقی کمک کند اگر بتواند بهنحوی لوازم بحرانی زیستن یعنی مواجهه با مخاطرات، مرگاندیشی، زیستن همدلانه و انسجام اجتماعی را به متن زندگی روزمره وارد کند. به نظر میرسد حتی اگر کرونا نتواند بهکلی چنین تغییری را ایجاد کند، دستکم همچون تلنگری در حافظه جمعی ما باقی خواهد ماند و البته در گفتمانهای اندیشهورزانه و حتی تاحدی عمومی نیز تأثیرات آن به جای خواهد ماند.
نگارنده: دکتر سید جمال قریشی
تهیه شده در گروه مطالعات بنیادین پژوهشگاه فضای مجازی