• کرونانوشت/ بینش تمدنی و سیاست‌گذاری در مواجهه با بیماری کرونا

      کرونانوشت/ بینش تمدنی و سیاست‌گذاری در مواجهه با بیماری کرونا

      کرونانوشت/ بینش تمدنی و سیاست‌گذاری در مواجهه با بیماری کرونا

      ورود بیماری کرونا و نحو مواجهه با آن، انتقاداتی را در نسبت با سیاست‌گذاری تک‌بُعدی اِعمال‌شده در مواجهه با آن ایجاد کرد. لزوم سیاست‌گذاری صحیح در مواجهه با بیماری کرونا، ضرورت توجه به چشم‌انداز سیاست‌گذاری در ایران اسلامی به مثابه یک مقوله کلی را آشکار می‌سازد چرا که این امر سبب واضح‌شدنِ هرچه بیشتر جهت و مختصات سیاست‌گذاری صحیح در مواجهه با بیماری کرونا به عنوان یک موضوع خاص می‌شود. از آنجا که تمدن نوین اسلامی چشم انداز مطلوب انقلاب اسلامی ایران است، سیاست‌گذاری در ایران اسلامی باید ناظر به تمدن نوین اسلامی باشد. دلالت‌های بینش تمدنی در سیاست‌گذاری هم در هدف و چشم‌انداز سیاست‌گذاری و هم در معنادهی و تعیین مختصات آن، دلالت هایی روشن و مشخص است. در این نوشتار این دلالت‌ها با استفاده از دامنه معنایی تمدن، مورد بررسی قرار می‌گیرد. این نوشتار سعی دارد با استفاه از ابزار مفهومی بینش تمدنی، سیاستگذاری تمدنی در حکومت اسلامی را اندکی تشریح کند تا در پرتو آن سیاست‌گذاری صحیح مواجهه با بیماری کرونا بهتر فهم شود. بیان تفصیلی دلالت‌های بینش تمدنی در سیاست‌گذاری، در کلمات مختصر این نوشتار نمی گنجد و نیاز به مطالعاتی جامع‌تر دارد. در این مجال تنها در مورد معنا، ضرورت و اقتضائات سیاست‌گذاری تمدنی و کاربست آن در سیاست‌گذاری صحیح مواجهه با بیماری کرونا نکاتی ارائه می شود.

      ضرورت سیاست‌گذاری در پرتو بینش تمدنی

      در طول تاریخ بلا و رنج جزء همیشگی زندگی مردم در سرزمین‌های مختلف بوده است. همواره جوامع مختلف در برابر بلاهایی که با آن روبه‌رو می‌شوند نوع مواجهه خاص خود را دارند. این مواجهه متأثر از عوامل مختلفی می‌تواند باشد که به شرایط فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و ... بستگی دارد. درواقع این هویت خاص هر جامعه است که تعیین‌کننده نوع برخورد با بلاهای مختلف است و در مجموع سبب شکل‌گیری تصویری خاص از آن جامعه در مواجهه با بلاها می‌شود. عنصر مقوم فرهنگی هر جامعه که می‌توان سبب قوت یا ضعف فرهنگی هر جامعه گردد هویت آن جامعه است. اقتدار هویتی جامعه می‌تواند جامعه را تبدیل به جامعه‌ای دارای همبستگی اجتماعی و استقلال فرهنگی در مواجهه با بلاهای مختلف نماید. بیماری کرونا که اکنون در سراسر جهان کشورها و جوامع مختلف را با خود درگیر کرده است بلاهای انسانی، اقتصادی و فرهنگی مختلفی را با خود به همراه دارد. نگاهی به نوع برخورد کشورهای مختلف با این بیماری، بیان­گر این مسئله است که پاسخ کشورها متفاوت بوده و هر کدام متغیرهای به خصوصی را در مدیریت مواجهه با این بیماری در نظر گرفته‌اند. متغیرهایی که انتخاب آن‌ها متأثر از عناصر هویتی آن کشورها بوده است.
      جامعه ایران اسلامی معاصر، میراث‌دار فرهنگ گرانبهای اسلامی و تاریخ کهن ایرانی است. در واقع با انقلاب اسلامی جامعه ایران وارد عصر جدیدی شد که مُنادی وحدت تمامی کثرت‌های هویتی مشروع در خاک این مرز و بوم بود. وحدت هویت‌های اسلامی، شیعی، انقلابی و ایرانی. مردم ایران در سال 1357 به رهبری امام خمینی(ره)، انقلابی را رقم زدند که شروع یک صیرورت هویتی بود. صیرورتی که با دگرگونی ارزش‌های بنیادین انسانی در جامعه ایرانی در سال 57 شروع شد و تا تحقق تمدن نوین اسلامی ادامه خواهد داشت. لازمه ادامه این صیرورت، تولید نرم‌افزار اداره جامعه بر اساس اندیشه‌های بنیادین اصیل اسلامی است.
      گام اول تحول در علوم انسانی، بازنگری در مفاهیم اساسی است. سیاست‌گذاری یکی از مفاهیمی است که نیازمند بازنگری بر اساس مبانی اصیل اسلامی است. چشم‌انداز مطلوب، وضعیت موجود و دوران گذار عناصر سه گانه کلیدی سیاست‌گذاری به حساب می‌آیند. سیاست‌گذاری اشاره به فرآیند نقش‌آفرینی جامعه سیاستی برای گذار جامعه از وضعیت موجود یک مسئله به سوی چشم‌انداز مطلوب آن دارد. مسئله‌ای که در بستر یک حوزه اجتماعی شکل می‌گیرد. حوزه اجتماعی اشاره به یک حوزه کنشی دارد که در ارتباط با هم و با یک نظام نمادین، یک منظومه معنایی عینیت‌یافته را در بستر تاریخ شکل داده‌اند. چشم‌انداز مطلوب، وضعیت مطلوب حوزه‌های اجتماعی را ترسیم می‌کند. وضعیت موجود به شکل تحقق‌یافته فعلی حوزه‌های اجتماعی اشاره دارد. دوران گذار به مرحله حرکت از وضع موجود به وضع مطلوب اشاره دارد. نکته مهم اما آن است که تبیین وضع موجود حوزه‌های اجتماعی مختلف و صورت‌بندی دوران گذار، همه در پرتو تبیین چشم‌انداز مطلوب است که صورت می‌پذیرد. اگر بخواهیم چشم‌انداز مطلوب فرهنگی و آرمانشهر مدنظر خود را توضیح دهیم باید به تبیین مفهوم تمدن نوین اسلامی به مثابه چشم‌انداز پیش‌ِرو بپردازیم. خط سیر انقلاب اسلامی رسیدن به تمدن نوین اسلامی است. تبیین تئوریک این چشم‌انداز از ضرورت‌های نظری انقلاب اسلامی محسوب می‌شود. تمدن بزرگترین واحد تحلیل پدیده‌های اجتماعی است. در ادامه معنای تمدن و بینش تمدنی بررسی می‌شود.

      بینش تمدنی

      بینش تمدنی را باید در فهم معنای تمدن جست‌و‌جو کرد. تصویری که مطالعات تمدنی غربی از تمدن ارائه می‌کنند تنها تصویر ممکن از تمدن نیست. باید توجه داشت که مفاهیم تجربی در بسترهای تاریخی و اجتماعی شکل می‌گیرند. جهان غرب نیز بیشتر علوم خود را با تکیه بر مفاهیم تجربی پردازش کرده است، که مطالعات تمدنی نیز از این قاعده مستثنی نبوده است. لذا جهت ارائه تصویری بومی از تمدن و برای آزادی از قیود مفاهیم تجربی دنیای غرب، که بر اساس تاریخ تمدن غرب، خصوصاً تحولات اجتماعی و سیاسی چند قرن اخیر در قاره اروپا و آمریکا، صورت‌بندی شده‌اند، باید به تاریخ، فرهنگ و مبانی فکری بومی خود متمسک شویم.
      ابتدا باید تمدن را به عنوان بزرگترین واحد اجتماعی و به‌مثابه یک پدیده اجتماعی مورد توجه قرار داد. پدیده­های اجتماعی چندبُعدی، متکثر، در ارتباط با هم، پویا، عینی، سیال، معنادار و مسبوق به مبانی فکری می­باشند. پدیده­های اجتماعی در بستر­های اجتماعی متفاوت، معانی مختلفی به خود می­گیرند. بازشناسی معنایی مفاهیم اجتماعی، پیش‌شرط کاربست آن­ها در بافت­های مختلف می­باشد. برای هر پدیده اجتماعی که عینیتی بین‌الاذهانی یافته است علاوه بر واقعیت بین‌الاذهانی، دو عرصه دیگر نیز می‌توان متصور بود که در مجموع، سه عرصه برای هر پدیده اجتماعی قابل تعریف است: اول عرصه اجتماعی که هویت بین‌الاذهانی دارد. دوم عرصه ذهنی که در ذهنیت افراد است و نمایانگر آنچه به صورت معلومات و مبانی فکری در ذهن افراد ناظر به پدیده اجتماعی وجود دارد ولی بروز اجتماعی پیدا نکرده است و سوم عرصه واقعیت نفس‌الامر می‌باشد. هر پدیده در هر یک از این عرصه‌های سه گانه از احکام ویژه مربوط به خود برخوردار است. نفس‌الامر نیز به نوبه خود دارای مراتب و اقسامی است که پرداختن به آن از محدوده بحث ما خارج است.
      اتفاقی که در تاریخ تمدن غرب در دوران اخیر افتاد این بود که ابتدا با خارج‌کردنِ حوزه معرفتی دین از گزاره‌های علمی، دست به انکار حقایق ملکوتی زدند؛ سپس با تردید در واقع‌نمایی مفاهیم و مبانی فکری و قطع ارتباط بین ذهن و واقعیت نفس‌الامر، گزاره‌های عقلی که پایه‌هایی برای مبانی فکری بشر در حوزه‌های مختلف محسوب می‌شدند و پیونددهنده پدیده‌های اجتماعی با عالم نفس‌الامر بودند را از چارچوب گزاره‌های علمی خارج ساختند. اکنون تنها عرصه‌ای که برای اندیشمندان غربی باقی مانده است که به آن تمسک یابند واقعیت بین‌الاذهانی پدیده‌هاست. لذاست که در سال‌های اخیر در فضای فکری و نظری اندیشمندان غربی، علم به مثابه یک پدیده فرهنگی مورد مطالعه قرار می‌گیرد و به سطح بین‌الاذهانی آن هم از نوع متکثر و نسبی‌اش تقلیل یافته است. اما همان‌طور که ذکر شد در سپهر معرفتی اسلام، پدیده‌های اجتماعی هم واقعیتی بین‌الاذهانی دارند، هم مسبوق به مبانی فکری در ذهن افراد هستند و هم هویتی حقیقی در عالم نفس‌الامر دارند. در کنار این سه حوزه یک نکته در مطالعه پدیده‌های اجتماعی باقی می‌ماند و آن توجه به مؤلفه زمان در پدیده‌های اجتماعی است. در واقع در تحلیل پدیده‌های اجتماعی نباید آن‌ها را ایستا و به عنوان پدیده‌هایی ثابت تحلیل نمود بلکه به سیر زمانی آن‌ها نیز باید توجه کرد.
      بدین ترتیب، با توجه به واقعیت بین‌الاذهانی پدیده‌های اجتماعی، تکثر و چندبُعدی بودن آن‌ها توجیه می‌شود. توجه به واقعیت ذهنی پدیده‌های اجتماعی، مبانی عقلی و ریشه‌های متقن فکری آن‌ها را تأمین می‌سازد و آن‌ها را به واقعیت‌های ثابت نفس‌الامر پیوند می‌دهد و از نسبی‌شدن مطلق آن‌ها جلوگیری می‌کند. توجه به واقعیت نفس‌الامر پدیده‌های اجتماعی که خود را به صورت هویتی حقیقی نشان می‌دهد و نسبتی چون نسبت روح در بدن با پدیده‌های اجتماعی برقرار می‌سازد، وجه معناداری پدیده‌های اجتماعی را روشن می‌سازد. در نهایت با توجه به سیر زمانی پدیده‌های اجتماعی، زمینه بررسی سیالیت و متغیربودن آن‌ها در بسط تاریخی و جغرافیایی فراهم می‌گردد. بر این اساس در تحلیل مفهوم تمدن به عنوان دالی که به بزرگترین واحد اجتماعی ارجاع می‌دهد، می‌توان شاخص‌هایی ذیل چهار عنوان ذکر نمود. اول، ذیل عنوان واقعیت بین الاذهانی تمدن شاخص‌هایی چون نظام‌های اجتماعی، عینیت اجتماعی، پویایی اجتماعی و هماهنگی عناصر اجتماعی تمدن را می‌توان عنوان نمود. دوم، ذیل عنوان مبانی فکری تمدن می‌توان شاخص عقلانیت و مبانی فکری تمدن را مطرح ساخت. سوم، ذیل عنوان واقعیت نفس‌الامر تمدن می‌توان شاخص هویت حقیقی و معنادار تمدن را برشمرد. چهارم و در نهایت ذیل عنوان سیر زمانی تمدن می‌توان شاخص بسط تاریخی و جغرافیایی تمدن را مطرح ساخت. در واقع تحقق یک تمدن مستلزم وجود عقلانیتی است که مبانی فکری برای نظام‌سازی اجتماعی در یک منطقه جغرافیایی را تأمین نماید تا با هماهنگی، پویایی، عینیت و بسط تاریخی آن نظام‌های اجتماعی و همچنین با خلق، اشاعه و تعمیق معانی در بُعد مردمی، هویت تمدن به معنای کامل خود فرصت بروز و ظهور پیدا کند.
      بینش تمدنی اشاره به کاربست چنین نگاه کلان و فراگیری در تحلیل مسائل اجتماعی دارد که هم به عقلانیت در پس این مسائل توجه داشته باشد، هم نظامات اجتماعی مختلفی که پیرامون هر مسئله به صورت هماهنگ و پویا عینیتی تودرتو می‌یابد را مورد توجه قرار بدهد، هم بسط جغرفیایی و تاریخی مسائل را در نظر داشته باشد و هم از هویت معنایی که مسئله با خود خلق، اشاعه و ترویج می‌کند غافل نباشد. مقصود از سیاست‌گذاری تمدنی، سیاست‌گذاری در پرتو بینشی تمدنی است. یعنی مسئله‌ای که سیاست‌گذار می‌خواهد وضع موجود آن را به سمت وضع مطلوب سوق دهد باید در پرتو چنین بینشی فهم و برای آن راه حل انتخاب شود. مهم‌ترین نکته در بینش تمدنی هر مسئله توجه به هویت معنایی آن مسئله است. اگر آن هویت معنایی درست فهم نشود راه‌حلی هم که برای پاسخ به آن مسئله انتخاب و اجرا می‌شود تصویر معنایی اشتباهی را بروز و ظهور خواهد داد. در واقع مدیریت تصویر معنایی تمدنی را می‌توان مهم‌ترین فرآیند سیاست‌گذاری در پرتو بینش تمدنی قلمداد کرد.

      اقتضائات سیاست‌گذاری در پرتو بینش تمدنی

      مسائل اجتماعی در متن جامعه بروز و ظهور پیدا می‌کنند. نکته مهم اما آن‌که در وضعیت موجود، این جامعه به‌مثابه بستری است پویا، معنادار، متنوع، پُرکشاکش، متغیر، چندبُعدی و تودرتو. وقتی مسئله‌ای جدی چون بیماری کرونا وارد این بستر پُرکشاکش می‌شود دولت باید بتواند سیاست‌گذاری خود را در جهت سیاست‌گذاری تمدنی تنظیم کند. بیماری کرونا از آن جهت که تنها یک پدیده زیستی نیست بلکه مسئله‌ای اجتماعی است، یک حوزه معنایی و گفتمانی خاص را با خود به همراه می‌آورد. علاوه بر این که مرگ انسان‌ها را رقم می‌زند، دوگانه خیر و شر را نیز به رُخ می‌کشد، شهادت و فداکاری کادر درمان را بروز می‌دهد، شیوه خاکسپاری و سوگواری را تغییر می‌دهد، سبک زندگی انسان‌ها را جهت پیشگیری از بیماری دگرگون می‌سازد، ارتباطات چهره به چهره را به حداقل می‌رساند، بیکاری و تبعات اقتصادی فراوانی را به همراه می‌آورد، همکاری‌های بین‌المللی خاص خود را طلب می‌کند و ... .
      در این فضای گفتمانی خاص، سیاست‌گذاری در پرتو بینش تمدنی چگونه خواهد بود؟ دولت باید ابتدائاً اهل فهم معانی تمدنی پیرامون این مسئله خاص باشد تا بتواند جهت‌گیری صحیح خود در سیاست‌گذاری را حفظ کند. همچنین باید در ساحت عقلانیت، هستی‌شناسی اسلامی این مسئله را به طور صحیح درک کند تا ذره‌ای از فضای مادی‌گرای غربی متأثر نشود. از بیان حقایق و چارچوب واقعی هستی این مسئله، مبتنی بر تفکر اصیل اسلامی که اکنون به حاشیه رفته است ابایی نداشته بلکه مبتنی بر آن، مسئله سیاستی خود را صورت‌بندی نموده و شعار و محور حرکت خود را تعیین کند. گام بعد، ناظر به نظامات اجتماعی تعریف می‌شود. دولت باید با ارائه معانی تمدنی در هر یک از حوزه‌های معنایی و کنشی جامعه از اقتصاد و سیاست داخلی گرفته تا ارتباطات اجتماعی و روابط بین‌الملل و ... جهت سیاست تمدنی خود را نمایان سازد به طوری که هر حوزه اجتماعی اگر از جهت عملکرد دولت و جامعه سیاستی مورد بررسی قرار گیرد، دال مرکزی معانی که تصمیمات و اقدامات در پرتو آن‌ها شکل گرفته است همان دال مرکزی هویت تمدنی ایران اسلامی باشد. جامعه سیاستی همچنین باید با نگاه کلان و فراگیر تمدنی، چندبُعدی، متکثر، پویا، تودرتو، سیال و در ارتباط باهم‌بودنِ پدیده‌ها و نظامات اجتماعی مختلف را فراموش نکند. از تصمیمات سطحی، یک‌جانبه‌گرایانه و مقطعی پرهیز کند. مشروعیت‌بخشی به معانی ارائه‌شده با مُتعین ساختن روایت‌های رسمی و بازنمایی و بسط تاریخی جغرافیایی آن‌ها با استفاده از دستگاه‌های رسانه‌ای و گفتمانی مختلف، مراحل بعدی است که دولت باید بتواند آن‌ها را محقق سازد.

      بسترِ سیاست‌گذاری بسترِ کشاکش معانی و نمادها است. وضعیت موجودی که قرار است به سمت و سوی چشم‌انداز مطلوب سوق داده شود صحنه به چالش کشیده شدنِ معانی مورد مناقشه توسط گروه‌های مختلف است. دولت باید حواسش باشد که متعلق به فرهنگ و چارچوب گفتمانی انقلاب اسلامی ایران است که سیاست‌گذاری در آن در راستای حرکت هستی به سمت تمدن نوین اسلامی و جامعه مهدوی است تا بتواند با استمداد از هادیان حقیقی این مسیر، معانی و حقایق زیبای هستی را با ابزارهای مختلف سیاست‌گذاری مشروعیت بخشد. خداوند متعال در آیه «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَی لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئًا وَ مَن کَفَرَ بَعْدَ ذَلِکَ فَأُولِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ».(آیه 55 سوره نور)، آینده زندگی بشر را به صورت یک جامعه سراسر توحیدی که «یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئًا» ترسیم می‌کند. بنابراین توحید را می‌توان دال مرکزی هویت معنایی تمدن نوین اسلامی به حساب آورد. نباید فراموش کرد که جامعه سیاستی ایران همین چند وقت پیش بود که با پدیده شهادت سردار قاسم سلیمانی و تأثیر آن در خلق، اشاعه و تعمیق معنای توحید تمدنی در بستر اجتماع تلنگری دوباره یافته است تا با سرعت هر چه بیشتر به سوی دولت طراز انقلاب اسلامی و تمدن نوین اسلامی حرکت کند.

      نگارنده: هادی غیاثی (دانشجو دکتری فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق (ع))
      تهیه شده در گروه مطالعات فرهنگی و اجتماعی پژوهشگاه فضای مجازی


      نظر کاربران
      نام:
      پست الکترونیک:
      شرح نظر:
      کد امنیتی:
       
آدرس: تهران، سعادت آباد، خیابان علامه شمالی، کوچه هجدهم غربی، پلاک 17
کد پستی: 1997987629
تلفن: 22073031
پست الکترونیک: info@csri.ac.ir