آلینا پلیاکوا (Alina Polyakova)، مسئول پروژه «دموکراسی جهانی و فناوریهای در حال ظهور» در اندیشکده بروکینگز (brookings institute)، اخیرا در مقالهای به مسئله راهبرد عملی ایالات متحده آمریکا برای مبارزه با نفوذ نرم روسیه در فضای مجازی، پرداخته است.
بسیاری مقامات امنیتی ایالات متحده آمریکا، مدتی پیش از آغاز انتخابات ریاست جمهوری سال 2016 این کشور که منتج به انتخاب دونالد ترامپ، به عنوان رئیس جمهور آمریکا شد، ادعای تلاش روسیه برای تاثیرگذاری بر نتیجه انتخابات، از طریق دروغپراکنی در فضای مجازی و انتشار اسناد هک شده از کمیته ملی حزب دموکرات این کشور را مطرح کردند. اگرچه وقوع چنین عملیاتی از در طول سالهای اخیر، همواره از سوی کرملین انکار و تکذیب شده است، اما قطعا نمیتوان تاثیر طرح چنین اتهامی را در تحول مفاهیم بنیادین جنگ نرم، انکار کرد.
آلینا پلیاکوا، با پذیرش فرض صحت ادعای دولتمردان آمریکایی، مبنی بر عملیات اطلاعاتی گسترده روسیه در فضای مجازی برای تغییر نتیجه انتخابات این کشور، به تحلیل شرایط و راهبردهای احتمالی ایالات متحده در این مقطع زمانی، پرداخته است.
به زعم بسیاری از تحلیلگران رئالیست حوزه روابط بینالملل، ارتباط میان روسیه و آمریکا، به واسطه تضاد منافع این دو هژمون بزرگ جهانی، در اغلب مواقع به مناقشات آشکار و پنهان ختم میشود. از همین روی، پلیاکوا نیز با قبول صحت فرض مطرح شده از سوی کارشناسان، مدعی است که ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، با هدف محافظت از بنیانهای ساختاری کشور خود در برابر نفوذ لیبرالیسم و استحاله فرهنگی در برابر غرب، در پی تضعیف تدریجی دولتهای غربی، نهادهای بینالمللی این منطقه، مانند ناتو و اتحادیه اروپا و محو ارزشهای والای غربی چون دموکراسی و لیبرالیسم است.
بسیاری از کارشناسان امنیتی شاخص غرب، پویشهای اطلاعات غلط روسیه در فضای مجازی را مهمترین سلاح امروز این کشور برای تضعیف بیش از پیش جایگاه دموکراسی غربی در جهان میدانند. آنها مدعی هستند که مسکو، با به کارگیری این پویشها، در پی برجستهسازی اختلافات و افزایش شکاف در جوامع دموکراتیک است. این روند به صورت مداوم در چرخه انتخابات، به وقوع میپیوندد و در نهایت سبب دستیابی دولت مهاجم به اهداف کلان خود و تاثیرگذاری در روند سیاستگذاری کشور هدف میشود.
فضای مجازی در عصر حاضر، به واسطه پیشرفتهای شگرف و بدیع سالهای اخیر، به بستری مناسب برای انتشار سریع اطلاعات غلط، شایعات و تاثیرگذاری بر درک عمیق کاربران از شرایط، بدل شده است. شکلگیری چنین اکوسیستم دیجیتالی، فرصتهایی را برای ایجاد تغییرات شناختی سریع در بستر جوامع مدرن، ایجاد کرده است. این در حالی است که قربانیان چنین عملیاتی، عموما در درک دامنه گسترده جنگ شناختی، ناتوان هستند و بالطبع، دولتمردان نیز پاسخ مناسبی برای چنین اقداماتی در اختیار ندارند.
گزارشها و ادعاهای مطرح شده، حاکی از آن است که روسیه، مدت ها پیش از انتخابات ریاست جمهوری سال 2016 آمریکا، این دست عملیات شناختی را آغاز کرده است. کارشناسان، سرنگون سازی بسیاری از دولتهای غربگرای منطقه بالتیک و بسط روزافزون نفوذ روسیه در این پهنه ژئوپلیتیک را حاصل همین امر، میدانند.
در واقع، متخصصان سیاسی، حمله شناختی روسیه به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را بخشی از الگوی طولانی و بلند مدت رفتار سیاسی این کشور، برای کاهش قدرت رقبایشان، میدانند.
حال دولتهای دموکراتیک جهان، متوجه آسیبپذیری ارزشهایی چون آزادی بیان، وجود رسانههای مستقل و تکثر آراء سیاسی، شدهاند.
پلیاکوا معتقد است که آمریکا و اروپای غربی، بسیار دیر وارد این کارزار شدهاند. با این حال، اتحادیه اروپا، کانادا و ایالاتمتحده، در طول این مدت نسبتا کوتاه، از مرحله توصیف مشکل عبور کرده و به مرحله آزمون و خطا رسیدهاند. این پیشرفت شگرف، سبب شکلگیری 4 بینش راهبردی در مورد این قبیل پویشها، شده است:
- هیچ راه سریع و قاطعی برای نابودی چالشهای انتشار اطلاعات غلط، وجود ندارد. سیاستهای دولتی، به تنهایی کافی نخواهند بود. بخش خصوصی، به ویژه صاحبان رسانههای اجتماعی بزرگ و مصادیق جامعه مدنی، چون رسانههای مستقل، بخشی جدایی ناپذیر از راه حل هستند. به عبارت دیگر، کلید عبور از این بحران، عزم راسخ کل جامعه است.
- شناسایی و هدف قرار دادن ابزار مخرب در اختیار دشمن، مانند رباتها و ترولهای توییتری، امری ضروری است، اما به هیچ وجه نمیتوان آن را کافی دانست. تاکتیکهای دشمن، همگام با تقویت روند مبارزه، تکامل مییابد.
- واکنش دموکراتیک به عملیات شناختی مورد حمایت دولتهای معارض باید در اولویت آمریکا و اروپا، قرار گیرد. شفافیت، پاسخگویی و یکپارچگی، اصول اساسی دموکراسی غربی برای مبارزه با پویشهای انتشار اطلاعات غلط روسیه، محسوب میشود. مقامات غربی، همواره شعار میدهند که برای مبارزه با دولتهای غیر دموکرات، نباید مانند آنها رفتار کرد.
- پویشهای انتشار دادههای غلط، هرگز به یک کشور خاص، محدود نمیشود. همه دولتهای جهان، اهداف بلاقوه آینده هستند. بنابراین، توسعه سازوکار همرسانی اطلاعات مربوط به این دست تهدیدات، باید در دستور کار دموکراسیهای غربی قرار گیرد. غرب باید به رهبری ایالات متحده آمریکا، اتحادی برای مبارزه با این قبیل کمپینها، ایجاد کند.
بی شک غرب برای کاهش هزینههای چنین نبردی باید برخی سیاستهای ضروری و حیاتی را اتخاذ کند.
بر اساس نظر نویسنده مقاله یاد شده، ایالاتمتحده آمریکا، در مقطع کنونی، باید اقداماتی را برای مبارزه با این روند، آغاز کند.
- دولت فدرال آمریکا، به منظور بازسازی زیرساخت پیامرسانهای خود و افزایش دسترسی به کاربران آسیبپذیر در برابر کمپینهای انتشار اطلاعات غلط، به سرمایهگذاری موثر و کارآمد، نیاز دارد.
- کنگره باید به منظور تقابل با عملیات شناختی روسیه و سایر دشمنان آمریکا، با همکاری اتحادیه اروپا و ناتو، به تصویب قوانین تقویتکننده جامعه مدنی، رسانهها و سازمانهای غیردولتی، بپردازد.
- کنگره ایالات متحده باید مجوز تاسیس یک مرکز تخصصی مبارزه با کمپینهای شناختی و انتشار اطلاعات غلط را در مقیاس ملی، صادر کند. مقر اصلی این مرکز میتواند در وزارت دفاع، وزارت امور خارجه و هر بخش دیگری از ساختار دولت فدرال آمریکا، قرار گیرد.
- ایالاتمتحده باید سرمایهگذاری برای افزایش نفوذ رسانهای در کشورهای منطقه اروپای شرقی و بالکان را به عنوان حوزه اصلی نفوذ روسیه، افزایش دهد.
- نهادهای قانونگذار غرب ، باید به منظور اطمینان از تداوم روند شناسایی و پیگرد قانونی حامیان و مسئولان آغاز و مدیریت کمپینهای شناختی، دولت را تحت فشار و نظارت مستمر قرار دهند.
- دولتها برای مبارزه موثر با کمپینهای انتشار اطلاعات غلط، باید اقدام به ایجاد یک سیستم هشدار و اطلاعرسانی سریع کنند. آنها میتوانند از این سازوکار برای بهبود روند همرسانی اطلاعات مربوط به تهدیدات، میان دولتهای متحد، نهادهای خصوصی، صاحبان رسانههای اجتماعی و کاربران، استفاده کنند.
به زعم آلینا پلیاکوا، توصیههای ذکر شده در این نوشتار، اقداماتی حداقلی هستند که باید از سوی قوای مقننه و مجریه ایالاتمتحده، اجرا شود. اگرچه تدابیر یاد شده نمیتوانند حجم حملات شناختی و جنگ اطلاعاتی که در جریان است را کاهش دهد، اما بیشک این اقدامات حداقلی، برای آغاز مقاومت، لازم و ضروری هستند.
نویسنده این گزارش کوتاه، در پایان سخن خود، افزود:
«روسیه در حال توسعه همهجانبه توان جنگ اطلاعاتی خود در سطح جهان است و تا به امروز نیز، چندان با عواقب اقدامات خود در فضای مجازی، مواجه نشده است. این امر، با ارسال پیام بیهزینه بودن آغاز کمپینهای شناختی مخرب به دولتهای مستقر در اقصی نقاط جهان، دیگر بازیگران عرصه بینالملل را نیز به آغاز چنین فعالیتهایی ترغیب میکند. در مقطع کنونی، در حالی که آمریکا و اروپا درگیر جنگ دیروز هستند، بسیاری از کشورهای معارض غرب، توسعه و سازگاری با میدانهای نبرد جدید، چون هوش مصنوعی، فناوری دیپ فیک (
deep fakes) و کمپین های رسانهای بزرگ، را در دستور کار دارند.»
لینک منبع