نبرد ایران و آمریکا، مناقشهای است که از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، با گزینههای نظامی و جنگهای نیابتی آغاز شد و به مرور، با تشدید تحریمها، رنگ و بویی اقتصادی به خود گرفت. این درگیری وجوه پنهان و آشکار بسیاری دارد. در سالهای اخیر و با توجه به رشد فزاینده فناوریهای نوینی چون اینترنت و توسعه ارتباطات در بستر فضای مجازی، مناقشات دیرین ایران با نظام استکباری غرب که ایالات متحده آمریکا رهبری آن را بر عهده دارد، وارد فضا و عرصه تازهای شده است.
مرکز مطالعات استراتژیک و بین الملل آمریکا که با نام اختصاری «
CSIS» نیز شناخته میشود، اخیراً طی مقالهای تحلیلی به بررسی ابعاد برجسته این نبرد از نگاه کارشناسان غربی پرداخته است. به زعم ست جونز (
Seth G. Jones) و دنیکا نیولی (
Danika Newlee)، محققان این مقاله، جنگ نرم ایران و ایالات متحده آمریکا در مقطع کنونی به اوج خود رسیده است. در این نوشتار کوتاه به بررسی مختصر و موجز این مقاله خواهیم پرداخت.
نویسندگان این مقاله، در مقدمه مطلب خود، با طرح ادعای تلاش ایران برای تأثیرگذاری حداکثری بر مردم سراسر جهان و سازماندهی کمپینهای شناختی-اطلاعاتی به تبیین درک خود از الگوی رفتار ایران در این محیط پرداختهاند. به عقیده کارشناسان این اندیشکده، ایران با اتکا به برنامههای تلویزیونی، مراکز فرهنگی، دانشگاهها، مؤسسات خیریه و فعالیت گسترده در رسانههای اجتماعی در پی گسترش و بسط اندیشه ایدئولوژیک خود در سراسر جهان است و از سوی دیگر، سیاستهای محدود کننده جمهوری اسلامی برای کنترل دسترسی شهروندانش به اطلاعات انتشار یافته در رسانههای اجتماعی، این کشور را در برابر پویشهای اطلاعاتی آمریکا و غرب، آسیبپذیر ساخته است. متخصصان غربی بر این عقیدهاند که تنها راه مؤثر برای مقابله و متوقف ساختن ایران در عرصه جنگ نرم، نبرد ایدئولوژیک با تفکر مرکزی و هسته فکری نظام اسلامی این کشور است و نوع نگاه رهبران ایران به مسئله جنگ نرم، الگوی رفتاری این کشور و نقاط ضعف کلیدی ایران در این حوزه، مسائلی هستند که مدتهاست ذهن تئوریسینها و راهبردنویسانِ طرف مقابل را به خود مشغول کرده است.
این مقاله تحلیلی، چهار محور اصلی برای استدلال خود مبنی بر عزم راسخ ایران برای افزایش تمرکز بر جنگ نرم در شرایط ویژه فعلی برمیشمارد:
- استناد به اظهارات وزیر اطلاعات پیشین جمهوری اسلامی ایران، آقای مصلحی مبنی بر اجتناب کشور از جنگ فیزیکی و تمرکز نظام بر جنگ نرم
- افزایش تحرکات ایران با استفاده از ابزار رسمی و غیررسمی برای گسترش و بسط ایده انقلاب اسلامی
- ضعف و آسیبپذیری ایران، که طرف غربی مدعی است از سیستم اقتدارگرا و کنترلکننده این کشور نشأت میگیرد
- نقاط قوت و برجسته ایالات متحده مانند حمایت از اصول دموکراتیک، اقتصاد لیبرال و آزادی مطبوعات
تئوریسنهای غربی معتقدند که ایران در جنگ نرم از آمریکا پیشی گرفته است و مقامات ایالات متحده باید برای جبران عقبافتادگی خویش، راهبردهای تازهای را برای حضور در این نبرد، تدوین کرده و به کار ببندند. استراتژیستهای غربی معتقدند که توان نظامی و اقتصادی آمریکا به عنوان یک هژمون جهانی، پیروزی ایران بر این کشور را از طریق جنگ سخت بسیار دشوار میکند. این در حالی است که مبارزه از طریق جنگ نرم و فعالیتهای فرهنگی در چنین شرایطی بسیار مقرون به صرفه و مؤثر است.
این تئوریسینها مدعی هستند که در مقطع کنونی، ایران گام را از تأثیرگذاری و ایجاد جاذبه نیز فراتر گذاشته و برای نیل به اهداف خود به انتشار اطلاعات دروغ و فریب افکار عمومی روی آورده است. بر اساس ادعای مطرح شده در این گزارش، ایران با اتکا به قدرت نرمش که غربیها آن را ناشی از اندیشه شیعی، آرمان تحقق حکومت اسلامی در مقیاس جهانی و میراث امپراتوری پارسی میدانند، حوزه نفوذ اندیشه خود را از اقلیتهای شیعه آسیای غربی، کشورهای فارسیزبان جهان و مسلمانان آفریقا تا اروپای شرقی و غربی، آمریکای شمالی و کشورهای حوزه آمریکا لاتین گسترش داده است.
صدا و سیمای ایران؛ ابزاری قوی برای جنگ نرم
به زعم محققان مقاله یاد شده، صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران یکی از ابزارهای کلیدی نظام برای تبلیغات و جنگ نرم محسوب میشود. بر اساس این دیدگاه، سازمان صدا و سیمای ایران در سالهای اخیر با تأسیس شبکههای بینالمللی متعدد، تلاش خود برای فعالیت به عنوان یکی از بازوهای پُرتوان جمهوری اسلامی در حوزه جنگ نرم را آغاز کرده است. طبق این ادعا، اجزای اصلی این عملیات گسترده به شرح زیر است:
- شبکه العالم: این شبکه بینالمللی در مارس 2003، فعالیت 24 ساعته خود را آغاز کرد و برای رقابت با شبکههای عرب زبان مورد حمایت قطر و عربستان، یعنی الجزیره و العربیه تأسیس شد.
- شبکه سحر: این شبکه با رویکرد مذهبی و هدف تسهیل صدور اندیشه انقلاب به خارج از ایران تأسیس شد. این شبکه به زبانهای آذربایجانی، فرانسوی، بوسنیایی، کردی، انگلیسی و اردو فعالیت دارد.
- شبکه الکوثر: این شبکه در سال 2006 به عنوان بخشی از شبکه سحر جدا شد و به پخش 24 ساعته برنامههای مذهبی به زبان عربی اختصاص دارد.
- پرس تی وی: این شبکه، تلویزیون خبری انگلیسی زبان صدا و سیمای ایران است که در سال 2007 راه اندازی شده و در پی ارائه چشم اندازی متفاوت در میان رسانههای خبری شاخص جهان است.
- هیسپان تی وی: شبکه خبری اسپانیایی زبان ایران است که در دسامبر 2011 تأسیس شد.
- شبکه جام جم: این شبکه نیز به ایرانیان خارج از کشور اختصاص دارد و در سه بخش عمده اروپا و خاورمیانه، آمریکای شمالی و آسیا-اقیانوسیه فعال است.
بر اساس گزارش اندیشکده «CSIS»، صدا و سیمای ایران به عنوان ابزار اصلی جنگ نرم جمهوری اسلامی در رقابتهای سخت میان پایگاههای خبری و اطلاعرسانی حاضر در رسانههای اجتماعی مانند فیسبوک، توییتر و یوتیوب حضور فعال دارد. طبق ادعای کارشناسان این مرکز، جمهوری اسلامی اغلب کمپینهای جنگ نرم خود را با استفاده از حسابهای کاربری جعلی که مسئول تبلیغ سیاستهای نظام در مقیاس جهانی هستند، پیش میبرد. از جمله پویشهایی که به طور مستقیم در این گزارش بررسی شدهاند، میتوان به کمپینهایی چون حمایت از برجام، مخالفت با قرار گرفتن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در لیست سازمانهای تروریستی، محکوم کردن اقدام آمریکا در حمایت از عملیات نظامی عربستان در یمن و غیره اشاره کرد. شرکت امنیت سایبری فایرآی (FireEye) نیز اخیراً طی گزارشی، در مورد افزایش نفود ایران در شبکههای اجتماعی هشدار داد و مدعی شد که جمهوری اسلامی با استفاده از ابزار تأثیرگذاری چون حسابهای کاربری جعلی، روباتها و انتشار اخبار دروغین، در حال خلق نوعی گفتمان سیاسی جدید در میان افکار عمومی جهان است.
ابزار دیگر ایران در جنگ نرم علیه غرب
ست جونز و دنیکا نیولی، در ادامه گزارش خود، به ابزار دیگر ایران در تداوم جنگ نرم علیه غرب پرداختند. آنها این وسایل را به سه بخش عمده تقسیم کردهاند: 1) نهادهای فرهنگی و ارتباطی اسلامی؛ 2) دانشگاههای بینالمللی؛ 3) مؤسسات خیریه و غیرانتفاعی.
چالشها و فرصتها
گزارش اندیشکده مطالعات استراتژیک و بینالملل در فرازهای پایانی خود به بررسی چالشها و فرصتهای غرب در جنگ نرم با ایران میپردازد. در بخشی از این فرازها آمده است: «با وجود دسترسی جهانی محدود صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران، نسبت به رقبای مهمی چون بی.بی.سی، سی.ان.ان و الجزیره، فعالیتهای گسترده ایران در رسانههای اجتماعی همچنان نگرانکننده است. تهران از طرق مختلف، تبلیغات و پروپاگاندای خود را در جهان گسترش میدهد، کمپینهای خشونتآمیز مدنظرش را سازماندهی می کند و ایدئولوژی انقلابی خود را در بستر رسانههای اجتماعی و شبکههای تلویزیونی منتشر میسازد. ایران بیش از هر زمان دیگری، به مردم سراسر جهان دسترسی دارد. این فعالیتها در کنار نفوذ قابل توجه ایران در جوامع شیعی، مثل لبنان و عراق، غرب آفریقا و آمریکای لاتین میتواند چالشهای بسیاری را برای طرف غربی درگیر در این مناقشه ایجاد کند.». با این وجود، کارشناسان غربی معتقدند که راهبرد ایران در این راه، با نقاط ضعف بزرگی همراه است.
- چالش اعتبار محدود: آنها مدعی هستند که رویکرد بالا پایین حاکمیت و نظام اقتدارگرای حاکم بر ایران، اعتبار و جذابیت پیام انقلاب را تضعیف میکند.
- مقابله غرب با عملیات شناختی ایران: فعالیتهای شناختی متمرکز ایران در بستر رسانههای اجتماعی، مقابله با کمپینهای این کشور را ممکن ساخته است. فیسبوک، توییتر، یوتیوب و سایر رسانههای اجتماعی شاخص جهان، تا به امروز، هزاران حساب کاربری ایرانی را که در این پویشها حضور داشتهاند، مسدود و حذف کردهاند. صاحبان رسانههای اجتماعی با سختگیری بیش از پیش در پی شناسایی و حذف حسابهای کاربری مرتبط با ایران در بستر برنامههایشان هستند. این روند، به مرور، میتواند سبب فرسایش توان ایران در جنگ شناختی شود.
- نگاه منفی رهبران جهان عرب به ایران: جهان عرب، به عنوان بخش بزرگی از جامعه مسلمانان جهان، عموماً با ایران اختلافات و چالشهای بنیادین دارد. گزارشهای آماری ضد و نقیض بسیاری از میزان محبوبیت ایران در کشورهای غرب آسیا و آفریقا وجود دارد. گزارش مؤسسات غربی فعال در این حوزه، نام ایران را در کنار آمریکا به عنوان منفورترین دولتهای خاورمیانه مطرح میکنند. این در حالی است که بخش دیگری از پژوهشها، میزان محبوبیت ایران در شمال آفریقا، اروپا و آمریکای لاتین را بدون تغییر اعلام کردهاند. بر اساس این گزارشها، محبوبیت ایران در کشور عراق، طی سالهای 2015 تا 2018، حدود 30 درصد کاهش یافته و بسیاری از شیعیان این کشور، جمهوری اسلامی را تهدیدی جدی برای حاکمیت عراق میدانند.
- پیشروی آمریکا و غرب در حوزه جنگ نرم: بر اساس ادعای نویسندگان این مقاله، جاذبه فرهنگ و ارزشهای غربی برای مردم ایران، رهبران کشور را نگران کرده است. نفوذ همه جانبه سبک زندگی غربی، نسلهای جوان ایران را در برابر جنگ نرم، بسیار آسیبپذیر کرده و سبب گسست فکری این قشر از ارزشهای ایدئولوژیک انقلاب شده است. بر اساس آمار ارائه شده از سوی اندیشکده یاد شده، حدود 70 درصد از مردم ایران به شبکههای تلویزیونی ماهوارهای دسترسی مستقیم دارند و فیلترینگ شبکههای اجتماعی نیز نتوانسته حضور اقشار شبه روشنفکر ایرانی جذبشده به فرهنگ غرب را در رسانههایی چون توییتر و اینستاگرام کاهش دهد.
نتیجه گیری
جونز و نیولی، در پایان این مقاله تحلیلی، با بررسی شواهد و ادعاهای مطرح شده در مورد فعالیت ایران در عرصه جنگ نرم به نتیجهگیری و جمع بندی بحث خود پرداختند. آنها در بخش پایانی مقاله خود اظهار میکنند: «آسیبپذیریهای ایران در حوزه جنگ نرم نشان میدهد که اساس مبارزه با ایران در فضای رسانهای باید ماهیت ایدئولوژیک داشته باشد. تجربه ایالات متحده در نبرد با شوروی در عصر جنگ سرد نیز مؤید همین امر است. نقاط قوت آمریکا مانند ارزشهای دموکراتیک و تأکیدش بر آزادی و استقلال رسانهها میتواند به پیروزی این کشور در برابر ارزشهای انقلاب اسلامی کمک شایانی کند. غرب و متحدانش، باید پوشش خبری و تحلیلی چالشهای سیاسی اقتصادی رژیم ایران را افزایش دهند.». همچنین در ادامه مدعی شدهاند، برنامه آزادی اینترنت که وزارت امور خارجه آمریکا هدف آن را مقابله با تلاشهای جمهوری اسلامی برای سانسور و تشدید نظارت بر اینترنت اعلام کرده است، میتواند به شانس شکستن مقاومت ایران در برابر نفوذ نرم این کشور بیفزاید. علاوه بر این، افزایش بودجه دیپلماسی عمومی و دیگر تلاشهای اطلاعاتی و فرهنگی آمریکا نیز از دیگر پیشنهادات متخصصان اندیشکده «
CSIS» به شمار میرود. بررسی تأثیرات مناقشات ایران و ایالات متحده در فضای مجازی نشان میدهد که بهترین روش مقابله طرفین با یکدیگر در شرایط کنونی جهان، جایگزین ساختن ابزار نظامی، مالی و دیپلماتیک با جنگ نرم است.
لینک منبع